اروپا بهم ریخته. آمریکا جذابیت سابق رو نداره. استرالیا ما رو راه نمی ده. ایران هم که هیچ. چه خاکی به سر بریزیم؟
***
نزدیک به سه ساله که تو شهر کوسکو، جنوب پرو، زندگی می کنم. بزودی مجوز اقامت کاری می گیرم. برگشتن به آمریکا یا زندگی جای دیگه برام قابل تصور نیست. انگار تو مدار خورشید قرار گرفتم و آروم دورش می گردم. بی نیازِ بی نیاز. نه معشوقه ای دارم، نه مال و ملکی. نه اعتقادی دارم نه تمنایی. نه غمگینم نه شاد. راضی ام.
***
از دنیای پر شتاب صنعتی، از زندگی شهریِ بی معنیِ برده وار، از مردم سیر شدم. سوختم و خاکستر شدم. دنبال کشف معنی زندگی نیستم. احساس پوچی نمی کنم. دلتنگ و بی قرار نیستم. با تماشای آسمون آبی و لمس نور آفتاب و آواز پرنده ها خوشم.
***
کوسکو شبیه کجاست؟ شیراز رو تصور کنین بدون بسیج و سپاه و گروه های فشار. بدون آخوند. بدون دخالت مردم و دولت در زندگی. بدون اذیت و آزار. بدون جنگ و دعواهای سیاسی و مذهبی. بدون وحشیگری.
***
هر روز با لبخند از خواب پا می شم. گربه ام ثریا از روی تختم می پره پایین و تا آشپزخونه دنبالم می کنه. وسط ورودی می شینه و به حرکاتم خیره می شه تا اینکه یه تیکه ژامبون از تو یخچال در می یارم. می دوه بطرف ظرف غذا. سیر که شد، مدتی زیر نور آفتاب چرت می زنه و بعد میزنه بیرون و توی حیاط میون درخت ها و چمن های بلند گم می شه. گه گاه بر می گرده تو خونه و می پره روی تخت و سلامی می کنه و غذا و شیر می خوره و برمی گرده بیرون. شب ها با احتیاط بین من و لپ تاپم می خزه و با ناز و خارش شمکش به خواب می ره.
طول روز اخبار حقوق بشر تو ایران رو به انگلیسی ترجمه می کنم و ایرون دات کام رو مدیریت می کنم. شب ها روی نتفلیکس و سایت های دیگه فیلم و سریال نگاه می کنم. وسطش به فیسبوک سرک می کشم یا چیزی پست می کنم.
سایت های خبری رو بایکوت کردم. گزارش حملات تروریستی و جنگ و خونریزی رو بخونم که چی بشه؟ نه سخرانی های هیلاری رو گوش می دم نه ترامپ. باخبر شدن از اوضاع سیاسی دنیا برام منفعتی نداره که هیچ، آرامش روحی رو هم بهم می زنه. توی این گوشه آروم دنیا چه نیازی دارم به غصه خوردن از بدبختی هایی که در موردشون کاری نمی تونم بکنم؟
معمولن برای خودم غذا می پزم، بخصوص توی این چند ماه، از وقتی که جرأت کردم غذای ایرانی درست کنم. هفته ای دو سه بار پیاده می رم بازار و مرغ و سبزیجات تازه می خرم. از تماشای خرده فروش ها و محصولات رنگارنگشون لذت می برم.
دوربین عکاسی شده عضوی از بدنم. از هر چیز و هر منظره ی زیبا باید عکس بگیرم.
اهل معاشرت و مهمانی رفتن نیستم. ولی چند دوست خوب دارم که گاهی با هم شام یا ناهار می خوریم. پنج شش تا رستوران خیلی عالی در نزدیکی ما هست. همسایه های مهربانی دارم. بخصوص همسایه بالایی که مرد آمریکایی سی و چند ساله ست و با هم خیلی رفیقیم.
چند کلمه اسپانیولی فقط در حد احتیاج یاد گرفتم. کلاس زبان نمی رم چون نمی خوام با کسی حرف بزنم. می خوام غریبه بمونم.
***
جایی ندیدم به اندازه اینجا مردمش صبور و قانع باشن. هیچ جا بچه ها، دختر و پسر، تا این حد خنده رو نیستن. مردم برای مقام و ثروت و شهرت له له نمی زنن. کسی از نداری ناله نمی کنه. از فخرفروشی خبری نیست. فقیرترین و شکسته ترین آدمها رو می بینی که نور زندگی تو چشماشون می درخشه.
***
برای من بهترین جاست برای تماشای فیلم زندگی، نه بازیگری.
You are in Kuwait, man! LOL
چقدر زیبا
زندگی آروم و بی دغدغه؟ اصلا حتی نمیتونم تصورش رو بکنم که که چه جوریه
من همه عمرم تو پایتختها یا شهرهای خیلی بزرگ مثل مونتریال زندگی کردم
دلم خیلی میخواد بیام اونجا رو ببینم، اگه مهمون بخوای :)
قول میدم فضولی زیاد نکنم :)
اما بگو ببینم با دریا چقدر فاصله داری؟ بهترین فصل اونجا کدومه؟
خیلی خوشحالم که زندگی مطلوبت رو پیدا کردی
تازه با معنویت و اشعار فارسی هم کلی ارتباط برقرار کردی و حافظ خون هم شدی
تبریک میگم بهت
ایکاش من هم یک سرباز بودم :)
(از کلمات قصار اون خدا بیامرز)
موفق باشی جی جی جان
وزارت خارجه آلمان توصیه میکند که شبها بهیچ وجه در شهر کوسکو تنها در خیابان ها نباشید.
چنین بنظر میرسد که شهر مورد علاقه شما هم چندان بی خطر نیست.
در ضمن برای آشنایی بیشتر با هر ملتی بهتر است که زبانشان را بیاموزید...
همیشه شاد و خرم باشید...مانند مردم کوسکو
قدمت روی چشم. هر وقت دوست داری بیا. برای اطلاعات در مورد پرو، اینجا رو ببین.
سوری خانوم جونم
کوسکو تا دریا فاصله زیادی داره....البته برای من مهم نیست چون همش تو دریا هستم
مرسی جی جی جان
ما یکبار تصمیم داشتیم بریم پرو (همسایه پرویی ما رو دعوت کرده بود) میخواستیم بریم دریاچه تیتیکت؟؟ رو ببینیم
نزدیک شیلی گمونم. نباید به کوسکو خیلی دور باشه.... اما فرصت نشد
فکر میکنی دسامبر هوای اونجا برای گردش مساعد باشه؟
در ضمن این شیرین جون چی میگه؟ ما رو ترسوندها :)
ولی شیرین جان، خطر همه جا هست، ولی فکر میکنم تو شهرهای بزرگ خطرات به مراتب بیشتر باشه...
از عکس هایی که جی جی میذاره، به نظر میاد شهر آرومی باشه
همش دارن میرقصن، بنده خداها ...
دسامبر خوبه. هوا گرمتره. آخر بهار.
اوه .... اره راستی
اونجا زمستون، تابستون اینجاست و بر عکس. یادم رفته بود :)
انشاالله مزاحم میشیم....
اگر یه کاروان ایرون دات کام راه بندازید شاید منم بیام. ولک، ایی تبلیغات گسترده سازمان جهانگردی جی جی خیلی خوب کار میکنه. خواهرم بار و اسباب رو بست و داره میره اکوادر مهاجرت دایم -- پس از 42 سال در آمریکا. میگه بیا بریم. دل شیر میخواد.
ولی پنداری فقط آمریکای جنوبی آرومه. چهار سال پیش رفتیم برزیل برای جام جهانی فوتبال و اونجا هم مردم خوبی داشت و هم سرزمین حال دار.
خیلی خوشحال می شم باوفا جان.
بیکار و بیعار و از هفت دولت آزاد!
بیکار و بیعار؟ اگه دیگه فیچرت کردم...
اُروپا تنها در حالِ پوست عوض کردن است، به زودی قضایا آنگونه میشود که باید بشود.
حیفِ شما که اینگونه استعدادِتان حرام میشود، در ایرانِ آزادِ آینده شما میبایستی ریاستِ رادیو و تلویزیون ملّی ایران را بر عهده گیرید.
این فیلمِ زندگی شما میتواند رنگی و ساختِ تروفو باشد.
با سپاس.
شراب جان، تا اروپا و آمریکا و خاورمیانه پوست بکنن، پوست ما کنده شده. بجاش آمدم یه جای پوست کنده جا افتاده.
شراب جان سلام
منظورت چیست که گفتی به زودی قضایا آنگونه میشود که باید بشود؟
میتونی کمی توضیح بدی، میدونم که اطلاعت خوبی داری
آینده اروپا رو در نزدیک مدت چطور میبینی (۵ سال)؟
و چرا؟
آیا بر قراری روابط اقتصادی با ایران و چند تا کشور مثل هندوستان و چین و اینا، میتونه به اوضاع اروپا کمک کنه؟
ما مخلص شما هستیم. سالاری به مولا!
سلامِ سوری عزیز (سَ وَ؟)
امروزه روز در حالیکه آمریکا بموردِ بازی ترامپ و کلینتون قرار گرفته - روسیه مشغول محکم کردنِ جبههٔ شرقِ اروپا میباشد، پولِ سیاهِ روسی به مراتب ارزشَش بیشتر از یورو شده چون اینها بهترین خرجها را (با پشتیبانی غیر مستقیم دولتها در اروپای غربی) میکنند، وضعیت از این نظر شبیه به اواخرِ قرنِ نوزدهمِ میلادی شده و اعتماد سازی روسها در اروپا روز از روز بیشتر شده و حتّی راستترین راستِ اروپایی مایل به معامله با ایشان است تا آمریکا! وضعیتِ اقتصادی اروپا همچنان ناجور است.
ناسیونالیستها مشغولِ پاکسازی درون حزبی هستند، اینها تمامی اسکاندیناوی، مجارستان و رومانی، اتریش و جمهوریهای چک و اسلوکی، اسپانیا و پرتغال را در اختیار دارند، در لهستان، آالمان و فرانسه نیز این احزاب کم و بیش نیرویی عظیم به دست آوردند که این حتّی چند سالِ پیش قابلِ پیش بینی نبود.
با خاک بر سر شدنِ انگلستان سرِ جریانِ بِرشیت، نسلِ جدیدِ بی عرضهٔ انگلیسی آیندهٔ خود را در دست چند خارجی داده و اینها اندک نفوذِ سیاسی را که داشتند نیز از دست دادند. اروپا دیگر حاضر به دادنِ باج به این افرادِ نا اهل نخواهد بود.
اروپای پنج سالِ بعد تکلیفَش را با خارجیان مشخص کرده و امروزه روز شاهدِ کوچ بسیاری از همین دسته افراد (به ویژه آسیاییها و شمالِ آفریقا) به سرزمینِ خودشان هستیم. اروپا چین را ترجیح میدهد چون اینها نیز با سیاه کاری بازارِ خودشان را میچرخانند، این جریان نیز روز بروز بدتر شده و اما چارهای در رابطه با آن پیدا نمیشود.
خوب یعنی وضع اروپا تا چند سال دیگه بهتر خواهد شد؟ یا اصلا آیا بهتر خواهد شد یا نه؟
بگو که ما تکلیف خودمون رو بدونیم دیگه
بریم سرمایههای هنگفتمون رو از فرانسه بکشیم بیرون :)
والله من که خیلی نا امید شدم این دو ماه پیش که رفتم فرانسه
اوضاع خیلی بد بود
بلی، ما نیز کوچ میکنیم...
وقت کردید به اینجا سر بزنید، بالا بلاگهای بنده در بالاترین:
https://www.balatarin.com/users/rammstein/links/submitted
/>
ای بابا کجا به این زودی شراب جان؟
ما تازه میخوایم واسه بازنشستگی بیایم اونجا :)
مرسی برای اطلاعت و همچنین لینک ها
موفق باشی
چه دنياى خوبى جستى سي خودت جى جى خوش بحالت
منهم بعد از ٤ سال جدايى و يكسال اروپا گردى و بيش از يكسال اقامتم در ايران ( بخاطر مادرم) كه احتياج به همراه داره
علاقه اى به برگشت و زندگى استرس فول درامريكا ندارم
٦٢ ساله كه بشم ميتونم حقوق بازنشستگى زودرس بگيرم حدود ١٧٠٠ دلار !!
راهى يه كشورى غير از امريكا خواهم شد
شايد همسايه شديم
Yes....living care free...that's how Third World countries are created. After all, Peru is not known to be the hub of innovation in technology, medicine, etc...
Living care free is good until you need medicine to cure that deadly infection , or that heart tatck, or cancer, or if you need to travel and don't want it to take you three months to travel a thousand miles (hence, the need for airplanes), or if you want to put your money in bank instead of a "kiseh," or if you want to post a blog such as this on a computer, which needs...well, a computer and satelites, and internet, and all the other stuff that were invented and discovered by the stressed out citizens of Europe, United States, and the like. So, thank Nature that there are those countries who can invent life saving medicine, and technology that makes life liveable for the easy going, potery loving, lazy, and relaxed masses of the Third World.
They aren't called Third World for no reason. I think the word you're looking for is "lazy"....
AO jaan sar jaddet stop calling poetry loving people lazy, you know how much work goes into a poem at least for an untaleted one like me
Americans and the Europeans also revere their poets
Like Shelly and Shakespeare and Witman and Elliot and and and
:)
Incidentally, living a care free, relaxed lifestyle is only considered a "good thing" and something to look up to in the Third World. In the productive, stressed out universe, we call those folks "welfare kings/queens." Perhaps if the Third World wasn't so lazy and care free, they could have taken the burden of discovery, invention, and general human progress and advance from us so that we could relax once in a while.
Just saying...
Dear Mehrban--I agree that not all poets / poetry lovers are lazy. True that Western poets are revered as well. But the West, and the rest of the industrial world has good poets AND good scientists, explorers, etc. Whereas the Third World...well, they only have potes. If the only thing that you can show after 7000 years of civilization is Rumi and Hafez and a few books of potery, then you really have a problem. In contrast, Germany has the invention of the jet engine, rocket technology, various medical discoveries, and countless other invetions, AND it has Nobel prize winning poets. It also has Johann Wolfgang Von Goeth!
تو فکر کردی ما هر روز که پا میشیم اول اشکهامون رو پاک میکنیم؟
جی جی جان یک چیزی هم نتوانستم بفهمم. تو که زبان اینها را بلد نیستی از کجا میدانی که اینها ناله نمیکنند و فخر نمی فروشند و برای ثروت له له نمیزنند؟
AO jaan, Goethe loved Hafez, Essentially his East -West Divan is an imagined dialogue between himself and Hafez. He loved Hafez because of Hafez's disdain for Dogmatism
Don't sell Persian poetry short, it is one of the great things we have.
Correction. It's the ONLY good thing we have... Now, you're an intelligent person dear Mehran. So I don't think you misunderstood my comment. I never said that Persian poetry, or Hafez, are "bad." What I said--which should be pretty clear--is that poetry is the ONLY good thing we have. So, in a sense, I was actually complimenting Persian poetry.
این یک نوع لج بازیه. حالا چون اسپانیشها میان آمریکا و انگلیسی حرف نمیزنن و یاد نمیگیرن دلیل نمیشه که شما هم اونجا همین کار رو بکنی. تازه اینجا ۴۵ میلیون اسپانیش هست ولی فکر نمیکنم چند تا بیشتر آمریکایی اونجا باشه. ایرونی هم شما یا دومی یا سومی. جمعیت نداری که شهرو بریزی به هم. اجازهٔ کار که گرفتی میخوای چه نوع حرفهای رو دنبال کنی؟ فکر نکن مثل اسپانیشهای اینجا بتونی دم هوم دیپو وایستی.
هر روز با لبخند بلند شدن نرمال نیست. شما یه چک کوچولو با شامان یا جادوگر محلی بکن ضرر نداره. قرار نیست آدم هر روز با لبخند بلند شه. شما همین ترامپ رو ببینی باید دست کم هفتهای یه روز گریه کنی حالا تو سر خودت و دیگران زدن پیش کش. البته سنّ هم که بالا میره مخصوصاً اگه ایرونی باشی، شهر قصهٔ ۴۰ سال گذشته رو طی کردی و اگه یه مو انسانیت تو رگ باشه از زمین و زمان و مخصوصاً "آدمها" دوری کردن کاملا منطقیه
ولی اگه خوشحالی رو راست راستی پیدا کردی خوش به حالت؛ فرق نمیکنه کجا. دوستان به جای ما
چرا در آمریکا و شهرهای بزرگ اعصابم به هم می ریزه؟ به قسمتی از فیلم Koyaanisqatsi توجه کنین. آدم در این شرایط خورد می شه،
Of course people are stressed out in the industrialized world. That's the price you pay for innovation, discovery, exploration, and a general sense of curiosity. It takes type A personalities who work extra hours, sleep five hours a day, and are curious about the world around them to build airplanes, computers, ships, cars, medical equipment, to discover life saving medicine, to build satellites, etc. What has Peru discovered or invented? The funny little hats that their women wear?! They weren't even curious enough about their own history. It took an American guy from my alma mater (and from a country that had been in existence for 300 years as opposed to their thousand years) to come in and discover Machu Picchu for them, and tell them what that place--and their history--was about. Same thing with Iran. While their were engaged in "sineh zani" and "shab-e-she'r" it took an American guy to come in and tell them about their history and what Persopolis was about. They didn't have a sense of curiosity either.
Point being, we can all relax, take it easy, smoke the "peace pipe," sing Kumbaya, hold hands, and take afternoon naps, or we can work hard and advance the human race. I take the latter. I can't even be on vacation for more than a week. I go nuts if I'm not doing something.
Dear AO
I think you are being unfair. The Iranian diaspora and the rest of the third world people who have the pleasure of living in the democracies are as much involved in the industry, science and business as the native people. You can also find American and European people who make the same choices as JJ. This is more of personal taste, choices, views than cultural issues.
پس بفرمأید که ابوریحان بیرونی، جابر ابن حیان، محمد زکریای رازی، بو علی سینا..... همه اینا برگ چغندر بودن دیگه ....
آمریکائیها اومدن به اینا یاد دادن چطوری اختراع و اکتشاف کنند...
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%AE%D8%AA%D8%B1%D8%A7%D8%B9%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C_%D8%AF%D9%88%D8%B1%D8%A7%D9%86_%D8%B7%D9%84%D8%A7%DB%8C%DB%8C_%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85
تازه قبل از اسلام هم ما تاریخ پر افتخاری داشتیم از نظر اختراعات و اکتشافات، مثل ساختن پًل، فرستادن پیک (همون پست امروزی)، ساختن سد و هزار مورد دیگه.....
https://plus.google.com/collection/cYFzgB
چیزی که بین ما ایرانیان خیلی رایجه و من ازش منتنفرم، این انتقاد کردن از دیگران به خاطر علاقه و سلیقههای شخصی شون هست. مثل اینکه به ما فقط یاد دادن که در مورد سلیقه و عقیده دیگران نظر بدیم و به همه یک چیزی بیاموزیم....
من از خونواده شوهرم که فرانسوی هستن خیلی چیزهای خوبی یاد گرفتم و بهشون مدیون هستم از این نظر.
یک بار اوائل ازدواج، با شوهرم به خونه یکی از دوستاش رفتیم که خونوادشون هم با خانواده شوهرم دوستان قدیمی بودند.
بعد از شام، وقتی که رفتم بخوابم، دیدم که خانم خونه به کلی لخت مادرزاد شده و یک رب دشامبر راحت و باز پوشیده و نشسته با شوهرش و شوهر من داره تلویزیون میبینه!
خلاصه درد سرتون نمیدم که کار به طلاق و طلاق کشی داشت میکشید :)
وقتی که با مادر شوهرم صحبت کردم، به من گفت که اونها همیشه این عادت رو داشتند و پدر و مادر اون خانواده همیشه در کشتی و یا در پلاژ، لخت و آزاد راه میرفتند، حتی وقتیکه خونواده شوهر من به اونجا مهمونی میرفتند، اونها هیچ سعی نمیکردند که خودشون رو در مقابل مهمانها بپوشونند!
به مادر شوهرم گفتم: خوب شما چطور هیچوقت اعتراض نکردید؟ نگفتید که این کار در مقابل فرزندان خودشون و شما درست نیست و ممکنه اثر بد روحی روی اونها بگذاره؟
مادر شوهرم جواب داد: نه. چون فکر میکنیم که اونها هم به اندازه ما شعور دارند و همون قدر که ما میفهمیم، اونها هم میفهمند. پس این یک انتخاب و سلیقه شخصی اونهاست و به ما ربطی نداره!
یعنی، کیف کردم وقتی که اینو شنیدم ها....
خیلی هنوز کار داریم تا به حد اروپأییها برسیم...
ولی حتما خواهیم رسید.
AO jaan
Predominant source of progress and innovation is no longer all West and it is increasingly shifting to East. The two key players are India and China both of which have all kinds of problems and misery and roughly 700 million is each is piss poor. Yet historical contributions of India and China is undeniable despite long centuries of eating, sleeping and basically vegging at different periods. The same will happen to U.S. and others. History is like horns of a bull and it'll go up a different people's a$$ at different times. Right now it is up Iran's a$$ yet Iran ranks top 10 in the world right now in scientific and research contribution according to various research, puts out 3rd highest # of engineers behind Russia and U.S., and #7 globally in Nanotechnology. http://www.ncbi.nlm.nih.gov/pmc/articles/PMC3732862/
and this despite the slimic republic. Imagine where it'd be today without 40 years of slimefest. Also, a world in cluster f#$% with all kinds of environmental, social and economic maladies owes a great debt of gratitude to this so called curiosity that seems focused on profit rather than any other real motive despite sparks of humanity here and there. A large portion of global 'progress' mostly of the last few centuries has been due to resource and cheap/slave labor. Be careful what you wish for because at this rate of progress and curiosity we are likely to destroy ourselves and/or redefine what it is to be a human assuming any will be left. To paraphrase Joker, what this world needs is an enema.
On JJ's topic of khoshbakhti... https://www.youtube.com/watch?v=YCBeGmNs6S0
Hi Jahanshah jan. LooooL! I watched this fast-lane video you suggested. hahahahaha.... I am just returning from a drive visit into San Francisco. Man, I was laughing outloud. how exactly the city was today like this video clip. First, I could not take the train, because two stations close to my home did not have available parking space. I guess the honorable (akh shesham!) Western innovation does not care about adding parking space at train stations. Anyways, I said to myself, heck, let's drive to the city today and see how it is after so many months. Man, in a span of 15 minutes driving through downtown streets a Hispanic driver showed me a finger, a Chinese bus driver blew his horn as if I was a cow in the middle of the street, and a couple od dotcom soosooli pedstrians seemed so upset at the intersection with me and they gave me left-left look as if what are you doing here in _our_ city. Downtown was a mess of traffic jam at 9 am. Anyway, I laughed so loud watching the first few minutes of your viideo clip, which incidentally showed SF and hoomeh. Today was the same as the video. h
I see AO offers a lot of chert-o-pert about West dis and West dat. He must be on drug. Anyway, I see others are responding to his drivels. h
The commen sense is to recognize that it is people's choice where they wish to live. h
As Fred G. Sanford used to say "Elizabeth, honey, I'm joining you." -- Sanford and Son
Sounds good Bavafa Jan. I'll be holding the fort until you arrive :)
جهان
کوسکو باید جای خیلی خوبی باشه که میتونه همچه حالی به آدم بده. اونچه از کوسکو من شنیدم و دیدم (توی ویدئو) بیشتر از جنبه های تاریخی و ماقبل تاریخی اون هست که برای کسانی که علاقه مند باشند خیلی جاذبه داره. من شخصاً خیلی دوست دارم که در فرصت مناسب اونجا رو ببینم ولی بیشتر به خاطر آثار خیلی با ارزشی که در اون منطقه و در جاهای دیگه در پرو هست امّا طبیعتش هم با توجه به شباهتهائی که گفتی با شیراز داره مسلماً میتونه یه دلیل دیگه باشه که آدم رو برای دیدار وسوسه کنه. اینکه آدم در یک محیط به طور طبیعی اینجور دچار خلسه و آرامش بشه خیلی با ارزشه و من اسمش رو تنبلی نیمزارم. شما اگه نگاهی به اطراف اون منطقه بکنی نه تنها در اونجا بلکه در سراسر آمریکای جنوبی پُره از آثار شگفت انگیزی که همه نشان از تمدنهائی داره که مالِ همون مردمی بوده که اونجا زندگی کرده و میکنن اینها نمیتونه نتیجه تنبلی باشه. امیدوارم همیشه خوش و تندرست باشی و از زندگیت لذت ببری. داشتن دوست دختر داشتن هم چیز بدی نیست! زیاد به خودت سخت نگیر.
اگه مثل شیراز ه بدون همه چیزهایی که نام بردی، منم میام و کاری هم به کارت نخواهم داشت جز یک سلام علیک اگه اتفاقی توی جایی شبیه بازار وکیل شیراز یا خیابون زند کوسکو همدیگر را دیدیم.
به به چه آفتابى از پنجره افتاده رو تخت