به چه افتخار می کنیم؟ چه می کنیم که به انسانیت مان پز می دهیم؟ تک تک اعمال تک تک انسان ها در  جهت تخریب و تسلط است. انبوه آشغالی که روزانه تولید و مصرف و دور می اندازیم. هم نوعانی که بی وقفه به آنها دروغ می گوئیم، فریب شان می دهیم، به اسارت می کشیم، شکنجه می کنیم، می کشیم. میلیون ها جانوری که هر روز در شرایط فجیع پرورش می دهیم و هرمون و  آنتی بیوتیک و داروهای جور واجور در آنها می تپانیم و قیمه قیمه می کنیم و با اضافه کردن انواع مواد شیمیایی و رنگ و شکر در بسته بندی های خوشگل در سوپرمارکت های تمیز توضیع می کنیم و به خودمان هزار جور مریضی می دهیم. هزاران نوع جاندار بی دفاعی که با بی تفاوتی نسل کشی می کنیم. گوزیدن، شاشیدن، ریدن. نفس کشیدن. ضرر پشت ضرر.

***  

خوب و مهربان هم می توانیم باشیم اما تا جایی که منافع ما در خطر نباشد. منافع مان چیست؟ که به هر قیمت زنده بمانیم. دیشب فیلمی دیدم درباره یک زوج پیر نازنین که در کلبه ای در کوهستان زندگی می کردند. چقدر مظلوم و دوست داشتنی بودند و بی نهایت مهربان. تا اینکه یک روز زن چاقو را برداشت و تنها جانور زبان بسته اش را که یک عمر خدمت کرده بود سلاخی کرد تا شوهر مریض و گرسنه اش را از مرگ نجات دهد. خب خیلی طبیعی بود. اولویت زندگی با انسان است. باید زنده بماند که بر دیگران، بر همه چیز چیره شود. تا روزی که خودش را هم ضربه فنی کند. روزی که ماشین ها به بی شعوری ما قه قه بخندند.

***

ما اشرف البیشرفانیم. از زمانی که اولین انسان زرنگ آتش ساخت، به سرعت مشغول بلعیدن تمام منابع جاندار و غیر جاندار بوده ایم و خواهیم بود. هی پیشرفت می کنیم. پیشرفت! تمدن! به سوی چی؟ برای چی؟ که دنبال پول بدویم. که فلان زهرمار را ارزانتر بخریم. بهمان کوفت مارک دار را بپوشیم. آن آهن پاره ی آخرین سیستم را برانیم و زمین و آسمان را سیاه کنیم. چشم حسودان را کور کنیم. کس و کون ها را تا ته بکنیم. در گه غوطه ور باشیم و با شعر و آواز مردم را به عرش ببریم. به کره ماه و مریخ برویم و به منابع بیشتر دست پیدا کنیم و رقص مرگبارمان را به کهکشان ها گسترش دهیم. بیچاره آن موجوادت فضایی که در دید رادار ما قرار بگیرند.

***

این ماموریت ماست. داریم انجام وظیفه می کنیم. حیات برای همین آمده. به هر چیز زنده ای فرصت و توانایی بده، نابودت خواهد کرد. آن گل سرخ زیبا را می بینی؟ آب و خاکش بده، رقیبانش را کنار بزن، ببین در عرض چند بیلیون سال چطور زمین را خواهد گائید که هیچ، خورشید را هم به خاکستر تبدیل خواهد کرد. این گربه ی ملوسی که کنار من لم داده، دیروز دل و جگر یک کبوتر معصوم را دریده بود. اگر می توانست به من هم رحم نمی کرد. همان کبوتر معصوم چند کرم و جاندار دیگر ضعیفتر از خودش را نوش جان کرده بود؟

به اشرف البیشرفی مان افتخار کنیم.