پس از مرور اخبار، به خودم میایم و میبینم اصلا کوچکترین اشارهای به بی عدالتیها در کشورمان نیست.
بعد رو میکنم به اتفاقاتی که در "عراق" در غزه و در اوکراین میافته، بعد, این همه زن دزدیده میشه، بهشون تجاوز میشه، کشته میشن...خوب اینا دیگه نقلو نباته.
سر به سایت کلمه میزنم، ببینم از آقایون موسوی کروبی چه خبر، چشام میافته یه دفعه به این
ما خواستار اجرای بدون تنازل قانون اساسی و بازگشت جمهوری اسلامی به اصالت اخلاقی نخستینش هستیم. ما آنانی را ساختارشکن و هرج ومرج طلب میشناسیم که بنابر امیال شخصی به تعطیل اصول قانون اساسی دست میزنند. (بیانیه ۱۳ موسوی)
پیش خودم فکر میکنم که اگه ما ایرونیها به خودمون واقعیت راا اعتراف نکنیم همیشه در این جهل خواهیم ماند.
میدونم و میدانید که از روزهای اول "پیروزی" انقلابِ "اسلامی" خون جاری شد...قتل عامِ سالهای ۶۰، و قتل
عامهای دیگر بعد از این روزها آامد
خونِ یک سری انسانِ "بی گناه" و "گناه کار". گناه کارهای که هرگز نفهمیدیم چه کردند(چون مجال دادگاهی داده نشد). و بی گناهانی که شاید بی پناه ترینشون زنان شهرِ نویی بودند...که سوزاندند و کشتند و.... تو اون روزا، مجوز هر خونی که از اون روز به بعد ریخته شد رو خود مردم (آن نسل ایران)، با سکوتشان دادند. پایه و اساس جمهوری اسلامی با خون ریخته شد، آقای موسوی، با چه رویی از شما دفاع کنم آخه...با این وجود دفاع میکنم، ولی شرمندهمیشم، شرمندهٔ اون خونها، اون جانها.
این طرز تفکر معمولا به کسانی تعلق دارد که در ایران هستند. در ایران اظهار نظر صریح و واقعبینانه مجازات دارد. کار و زندگی ات بخطر می افتد. سایت کلمه اصلاح طلب است. انقلاب ۵۷ و رهبری خمینی و عواقب آن را نقد نمی کند چون مثل آیه قرآن برایش مقدس است.
اگر می بینید خبری از بعضی چیزها نیست به این دلیل است که وقتی دو هزار در جائی کشته می شوند دیگر مرگ پنجاه نفر در جای دیگر امر جزئی میشود و کسی به آن توجهی نمیکند. تنها خبری که می تواند روی دست آن بزند یا این است که پنج هزار نفر در جای دیگری کشته شوند و یا چهار نفر در یک کشور پیشرفته و یا یک هنرپیشه هالیوود.