دوستم برام لینکی فرستاد در مورد برجام و این حرفا. یه روز صبر کردم بعد به احترامش رفتم ببینم چیه. امیدوار بودم حداقل جوک و طنز باشه. ده ثانیه گوش دادم و خاموشش کردم. براش نوشتم ترجیح می دم منظره بیرون پنجره رو نگاه کنم.

هفته پیش سردبیرم پرسید اون گزارش حقوق بشر در مورد ایران رو خوندی؟ گفتم راستش اعصابم خورد می شه. نه نخوندم. نمی خونم.

الان حدود یک ساله که در وقت آزادم به سایت های خبری سر نمی زنم. در طول روز مطالب مهم رو روی سایتم پست می کنم ولی فقط تیترها رو می بینم. ویدیوها رو تماشا نمی کنم. بحث ها رو گوش نمی دم. مقاله ها رو نمی خونم. وقتی دوستان روی شبکه های اجتماعی مطلب سیاسی پست می کنن بی اختیار چشمم بهشون می خوره و یه چیزایی دستگیرم می شه که همون هم زیادیه.

پنج روز هفته اخبار اوضاع حقوق بشر در ایران رو به انگلیسی ترجمه می کنم. حداقل این جور خبرها صدای آدمهایی که بهشون ظلم می شه رو به دنیا می رسونه. ولی موقعی که کار نمی کنم، اخبار رو تو زندگیم راه نمی دم.

اینکه ثانیه به ثانیه بدونم ترامپ چه غلطی کرده یا خامنه ای چه گهی خورده یا دلار چند تومن شده چه دردی رو دوا می کنه؟ فقط به درد و غصه هام اضافه می کنه. فقط روزم رو سیاه می کنه. فقط دائم تو گوشم می خونه که خوشبختی و بدبختی من اختصاصا دست دولت ها و رسانه ها و شخصیت هاست. که اختیار زندگی دست من نیست.

ظلم و حماقت و جنگ و خونریزی تا ابد ادامه داره. زل زندن به اخبار چیزی رو عوض نمی کنه. کانال رو عوض کن.