لطفا دسته بندی که ارتباط نزدیکتری با نظر شما در مورد این مطلب دارد را انتخاب نمایید. ما آن را بررسی نموده و تصمیم گیری خواهیم نمود. ضمنا از این قابلیت سوء استفاده ننمایید. از آن در مواردی استفاده نمایید که نگرانی شدیدی در مورد محتوای یک مطلب دارید.
آیا این مطلب متعلق به شماست؟
میگم که....چطوره این سایت هم دارای شورای مصلحت و شورای نگهبان سایت باشه؟
نویسنده و نقال مطالب کاربران این سایت هستند.... اگر این سایت یا بقول شما سایت های آزاد....اقدام به سانسور مطالب کنند (چنان که آن سایت میکند) نمیتوان بر آن نام سایت آزاد نهاد.
سلام بر دیوانۀ بسیار عزیز. من فکر میکنم برای یک رسانۀ مستقل آفتی بزرگتر از این نیست که افرادی که در خدمت دولتها هستند و شغلشان گذاشتنِ جهت دار و هدفمند برخی مطالب در وبسایتهاست در آنجا خانه کنند و از خبر و بلاگ و فیلم، تلاش در کنترل آن رسانه و مخاطبانش داشته باشند. این مطالب ممکن است از کیهان نقل شوند و یا از نیویورک تایمز، بنابراین منابع خبر از اهمیت درجه یک برخوردار نیستند. تصدیق میفرمایید که بعضی وقتها لازم است بدانیم حسین شریعتمداری مشغول انتشار چه لاطائلاتی هست تا بتوانیم آگاهانه با عواقب آن روبرو شویم، یا متاسفانه باید قبول کنیم که خبرگزاری فارس بسیاری از اخبار ایران را با همان ادبیات مزخرف و تبلیغاتی اش برای اولین بار منتشر میکند. به نظر من در استفاده از منابع مختلف خبری نباید خیلی حساس شد، اما وقتی کاربرانی با برنامه و قصد و غرض در سایت حضور داشته باشند، تداوم حضورشان در درازمدت باعث تخریب سایت و رانده شدن کاربران عادی میشود. کنترل اینگونه رفتارها نه از راه ممنوع کردن استفاده از منابع خبری، که ممکن است از آن "سانسور" برداشت شود، بلکه تنها از طریق توجه سردبیر به رفتار کاربران سایت امکانپذیر است.
دیوانۀ سرآمد صد عاقل؛
"دوست را بخود نزدیک و دشمن را بخود نزدیک تر نگاه دار"
پس از ۳۵ سال توحش، کوشش در بزک کردن و "اصلاح پذیر " جلوه دادن وحوش توسط لابیگران، چپولان کاپوچینو نوش، ماشاء الله روشنفکران، فعالین حرفه ای و مدافعان هر جناحی از فاشیست های "اصلاح طلب" و غیرۀ ایرانی کُش و ایران ویران کُن آب در هاون می کوبند. حقیقت بهترین پاسخ را به این نازنیان داده و میدهد.
تا آنجا که به فضای مجازی مربوط میشود، در سایتهای آزاد چه با تعویض دائمی اسم و چه استفاده یک شخص از اسامی مختلف برای الصاق اخبار، ویدیو ... و تلاش برای قرق کردن راه به دهی نبرده و نمیبرد و کم نیستند آنانی که در تقابل با این نازنیان فعالیت میکنند.
البته اگر از طریق تکنولوژی راهی باشد که جلوی این شامورتی بازی چند اسمی و دیکر از ایندست جینگولک بازیها گرفته شود و مانند یک نفر یک رأی باشد، برای حیثیت سایت ها بهتر خواهد بود.
یک زمانی بود، تعداد صفحات روزنامه، یا مجله، محدود بود. درج " یک مطلب" به بهای حذف " مطلب دیگری" تمام میشد.
در اینترنت اما این مشکل وجود ندارد.
بگذارید همه بیایند و حرفشان را بزنند.
ما کاربران، خودمان انتخاب میکنیم، چه چیزی را بخوانیم ، و از چه چیزی چشم پوشی کنیم.
پاسخ من به آن دسته از دوستان که فکر می کنند آزادی بیان به تنهائی کافی است و اعمال هر گونه محدودیت آزادی بیان را از بین می برد این است که ای کاش همانطور بود که شما می فرمائید اما حیف که نیست. آزادی بیان همان قدر اهمیت دارد که حراست از آن و حراست ار محیطی برای بیان آزاد. نباید اجازه داد که هر کس هر چه خواست در این محیط بکند و اگر نه آن را نیز نابود خواهند کرد. خوکی را از طویله اش بیرون بیاورید و در اتاقی مجلل بگذارید و در عرض یک روز آن را نیز تبدیل به طویله ای دیگر خواهد نمود. شما همه را دارای ارزشهای یکسان و معتقد به آزادی می بینید و چنین نیست. توجه نمائید که رژیم نازی از یک محیط دموکراتیک و آزادی های ان استفاده نمود که به قدرت برسد و سپس زبانها را بست. راه دور چرا برویم؟ همین جمهوری مبارک خودمان از یک دموکراسی نیم بند و محیطی آزاد استفاده نمود که قدرت را قبضه کند و از آن دموکراسی چیزی بجز یک استفراغ دینی بجا نگذاشت.
آزادی بیان برای کسی است که می خواهد دیگران صدایش را بشنوند نه آن که می خواهد همه جا را از صدای خود پر کند تا صدای دیگری شنیده نشود. شما را رجوع می دهم به ویدیوئی از علی لیمونادی که دوست گرامی فرد دیروز در این سایت به اشتراک گذاشت و کنفرانسی جهت همبستگی و تفاهم را در آلمان نشان می دهد. از یک سو محمود دولت آبادی سعی می کند دو کلمه حرف بزند و از سوی دیگر خانمی دارد مثل گوساله آن وسط می رقصد و عده ای هم داد و فریاد می کنند تا جلوی صحبتهای نویسنده را بگیرند. خوب چه باید کرد؟ باید نگران آزادی آن خانم بود و دایره و تنبک آورد تا بهتر بتواند آن هیکل گنده را آنجا بچرخاند و یا او و همۀ آنهائی که هیاهو می کنند از آن جا ریخت بیرون تا آنها که آمده اند تا حرف یکدیگر را بشنوند به مقصود برسند؟ پر کردن این سایت از مطالب مزخرف کیهان و جوان و این گونه منابع صورت دیگری از همان هیاهو است که می خواهد محیط را تخریب کند تا مردم صدای همدیگر را نشنوند.
همین ابن عقده را در نظر بگیرید. آیا او معتقد به آزادی بیان است؟ از این گونه افراد بخواهید که یک مقاله و یا آگهی از مخالفین رژیم را در کیهان و یا دیگر رسانه های رژیم منتشر کنند و برای هر یک دانه پنجاه تا اینجا منتشر کنند. اگر نمی توانند و فکر می کنند که سانسور موجود چنین اجازه ای را نخواهد داد پس به چه دلیل احمقانه ای سنگ آن اختناق را به سینه می زنند و اینجا را آینه کیهان و سایت حزب الله می کنند؟ اشتباه نکنید، به خوک نمی توان چه چه زدن یاد داد. هر کار کنید خرناس می کشد و هر چه دلش خواست می خورد.
بر کسی پوشیده نیست که مهمترین قسمت هر سایت صفحه اول آن است. در حال حاضر پنج خبر و پنج بلاگ این شانس را دارند که در این صفحه باشند و چند نظرسنجی و عکس و ویدیو. اگر بنده به عنوان یک تازه وارد سری به این سایت می زدم و آن را پر از مطالب کیهان و تبلیغات رژیم می یافتم بدون شک آن را متعلق به هواداران رژیم دانسته و از صفحه اول آن پیشتر نمی رفتم و دیگر هم به آن باز نمی گشتم. این نمی شود که شیده، فرد، قرمه سبزی و دیگرانی که این سایت به همت آنها جان گرفته همه جا را دنبال خبرها و مطالب تازه بگردند و کمی پس از نشر آنها ابن عقده بیاید و با چهار تا تبلیغ رژیم همه را از صفحه اول خارج کند.
آیا می توان با تکنولوژی این مشکل را حل کرد و خطی میان آزادی بیان و سوء استفاده از آن کشید؟ شاید باشد. اما شاید تکنولوژی واقعاَ کلید حل این مشکل باشد. جناب علی پی می فرمایند که ما می توانیم هر چه دلمان خواست بخوانیم. چرا باید همه را در یک سایت خواند؟ گذر از این سایت به سایتی پر از مطالب کیهان و یا خود کیهان فقط چند ضربه به کیبورد و یک کلیک است. به نظر این حقیر رسانه های آزاد ایرانی باید از حضور تبلیغات و ادبیات رژیم که معمولاَ عاری از حقیقت و یک مشت دروغ و تهمت است جلوگیری کنند. بگذارید هر گونه می خواهند نظر بدهند و بحث کنند اما تریبون نباید به آنها داد. زمانی که آنها گذاشتند که نظرهای مخالف در رسانه شان منتشر شود می توان یک پله بالاتر رفت.
با عرض پوزش از روده درازی.
از نظر تبلیغات و دروغ محض و پنهان کردن حقیقت تفاوت اساسی میان کیهان و امثال New York Times وجود ندارد.
همانطور که شیفته نظر دادند "...تنها از طریق توجه سردبیر به رفتار کاربران..."
دیوانه جان
سئوالی که من از شما دارم اینه که در یک ایران دموکرتیک آیا شما به حزب الهیها اجازه خواهید داد که حرفهاشون رو بزنند، روزنامه داشته باشند، سایت داشته باشند، در مجلس نماینده داشته باشند، یا خیر؟
اگر جواب شما مثبت است، پس باید از حالا این ظرفیت رو در خودتون تقویت کنید و سطح تحملتون رو بالا ببرید.
در این سایت که روزانه ۸۰۰ تا پست از اقای فرد میخونیم که دونه دونه "بی شرم"ها رو برای ما شناسایی میکنه، گاهی به در و دیوار میزنه، از گوگوش گرفته تا سکس و فیلم و غیره کمکهایِ نا مانوس میگیره که تیتر خبرهای بی معنیش رو جالب نشون بده، چرا نباید به آقای بلینگ دولنگ هم مثلا اجازه داد که ۴۰۰ تا پست بذاره که از شاه و اشرف بد بگه؟
یا چه اشکالی داره که اخبار کیهان، یعنی همون اخباری که هم وطنان ما در ایران در معرض شبانه روزی انتشارات اون هستند، اینجا هم چاپ بشه؟ شاید شما کیهان هم بخوانید، ولی در خارج از کشور، اشخاصی هم هستن مثل من که این اخبار رو نمیخونند. من هیچ اشکالی نمیبینم که اون اخبار و مطالب رو در این سایت بخونم. این مطلب اتفاقا قدرت تشخیص خواننده رو قوی تر میکنه تا اینکه فقط یک سری مطالب یک سویه از طرف فرد و کمپانی به صورت کلیشه ای، هر روز بخونیم.
من با نظر علی پی و آری کاملا موافقم.
سوری خانم گل گفتی
منم همینو میخواستم بگم ....منتها نمیتونم مثل تو خوب بنویسم....بس که بی سوادم
وقتی از آزادی حرف میزنیم باید تحمل نوشته های مخالفانمان را داشته باشیم....هرچند که بنظرمان پرت و پلا بیاید...
اتفاقا جالب است تا نظر دیگران را بدانیم....اگر قرار باشد که همه کار بران این سایت طرفدار آقا رضا باشند...و گل بنویسند و گل بخوانند....بسیار بی مزه میشود.
Merci shirin jon. man fekr mikonam ke ma bayad ghodrat fekr o mantegh khodemoon ro az in tarigh ghavi tar konim
یادم رفت اضافه کنم،
این اشخاصی که همش میان مثلا در مورد شاه و گذشته حرف میزنن (چه خوب و چه بد) یا اینکه هی میگن حزب خائن توده چنین و چنان... یا مصدق سرش سر فیل بود و دمش دم شیر بود و این حرف ها.....برای من هیچ فرقی با اونایی که هر سال محرم میرن سینه زنی، ندارن!
تمام این حرفها بارها و بارها تو همین سایت حد اقل هزار بار گفته شده. از بیکاری و بی مغزی این جور آدمها بیشتر خندم میگیره تا بخوام که عکس العمل دیگه ی نشون بدم.
هی هم میگن : اینا رو میگیم که شما تاریخ کشور خودتون رو بدونید، گذشته چراغ راه آینده است...
والله این ملاها هم بالای منبرها همیشه همین رو در مورد اسلام شیعه و مظلومیت امام حسین گفتند و میگن.
سوری جان
حالا که اختیار را به دست من دادید باید عرض کنم که بله، می توانند روزنامه و سایت و نماینده داشته باشند و حرفشان را بزنند و برای رسیدن به اهدافشان از مراجع قانونی استفاده کنند، اما نمی توانند که خشونت را ترویج نمایند، که به تعصبهای جنسیتی، مذهبی، قومی و غیره دامن بزنند، که دروغ و تهمت و افترا به افراد ببندند و با زور و قلدری سکوت طلب کنند. معنای آزادی بی بندوباری و ولنگاری نیست.
جواب من همانگونه که انتظار داشتید مثبت است اما خواهش می کنم مغلطه نکنید. این جواب مثبت بدان معنا نیست که من با این نیز موافق هستم که چند سایت آزاد که وجود دارد باید مملو از پروپاگاندای رژیم جنایتکار آخوندی باشد. من از شما می پرسم مگر ما کمبود سایتهای وابسته به رژیم را داریم که باید این چند سایت آزاد نیز از همان اراجیف پرشود؟ لطفاَ پرسش این نظر سنجی را دوباره بخوانید چون من آن کلمات را به دقت انتخاب نمودم. صحبت از یک خبر کیهان در برابر ده خبر دیگر نیست. گاه در سرتاسر این سایت فقط پستهای ابن عقده را می یابید. امروز یک ابن عقده داریم، فردا بیشتر خواهد شد. خرابش می کنند که شما نتوانید حرف بزنید. . با این بی خیالی فردا اگر این سایت به همت جهانشاه و گروهی افراد علاقمند رونق گرفت و نظر بسیجی های گرامی را جلب کرد چگونه می خواهید از آن دفاع کنید؟
فرد خود می تواند از خود دفاع کند اما حال که مرا خطاب قرار دادید باید عرض کنم که فرد یکی از بهترین کاربران این سایت است. شما اگر بی انصافی را کنار می گذاشتید می دیدید که بر خلاف آنچه شما می فرمائید اکثر اخبار فرد راجع به حقوق بشر است. در مضحکه نمودن مهره های این رژیم نیز من با ایشان 100% موافقم و سپاسگذارم که بسیاری از این عمله جات ظلم را به ما معرفی می نمایند. در مورد ابن عقده نیز اگر فکر می کنید که ایشان حق دارد که به شاه و اشرف بد بگوید و بدون هیچ گونه دلیل و مدرک حرفهای امثال کیهان را تکرار نموده و آنها را عاملان توضیع مواد مخدر بخواند باید عرض کنم که من و شما برداشتهای خیلی متفاوتی از آزادی بیان داریم.
این که هموطنان ما بدون داشتن هیچ گزینه ای مجبور به تحمل کیهان هستند باعث نمی شود که آن خزعبلات اینجا نیز منتشر شود. هموطنان ما مجبور به سر کردن روسری نیز هستند. در معرض مداحی نیز هستند. پس شما هم بفرمائید و هر شب روضه گوش کنید. این اخبار هم که می خواهید بخوانید و بهره ببرید در صدها سایت و خبر گذاری ها و رسانه های تصویری و صوتی رژیم منتشر می شود. بخوانید و لذت ببرید، اما دلیلی ندارد که همین یکی دو تا سایت هم با همان دروغها پر شود و فزصت سخن از چند مخالف که جای دیگری برای انتشار مطالبشان ندارند گرفته شود.
سوری خانم، درست می فرمایید. اگر هم کاربری خواست تاریخ را از دید خود روشن کند، ناسزا گویی خلاف نیت او را به خواننده می رساند.
دیوانه جان، شما خیلی خیلی عصبانی بود، ما تحمل نکرد :)
۱) تفاوت نشر خبر در کیهان و اینجا این است که در اینجا کاربران آزادی بیان دارند و میتونند در مقابل اخبار نادرست ایستادگی کنند و دروغ بودن (یا نادرستی و یا سؤ نظر و هر چی که مدّ نظر شماست) اون اخبار رو آشکار کنند.
۲) در مورد فرد و کمپانی، نظر من با شما ۱۰۰% مغایرت داره و اصلا خیال ندرم که اینجا این بحث رو باز کنم. ایشون (یک نفر نیست) چندین نفر هستند و چندین سال است که به طور خستگی ناپذیر دارند یک ماموریت خاص رو در سایتهای ایرانی دنبال میکنند. خودشون هم اینو خوب میدونند و اینو هم میدونند که ما (یعنی ما، نه شما) هم این رو میدونیم.
در مورد باقی گفته شما، به کلی مخالف هستم، ولی به شدت شما رو دوست دارم و به عقاید مخالف شما هم احترام میگذارم.
اری جان،
کم لطفی می نمائید. یعنی شما واقعاَ کیهان را با New York Times در تحریف واقعیت برابر می دانید؟ کسی منکر این نیست که در هر رسانه ای قدری پروپاگاندا وجود دارد اما قوانین حاکم بر این دو رسانه بسیار متفاوت است و در نتیجه خود متفاوتند. برای مثال New York Times می داند که اگر دروغ چاپ کند و یا به شخصی تهمت و افترا بزند او را به دادگاه خواهند کشید و جریمه خواهد شد. حالا سعی کنید کیهان یعنی سخنگوی خامنه ای را برای افترایش در ایران ببرید دادگاه.
با شما و شیفته موافقم که توجه سردبیر به رفتار کاربران می تواند بهترین راه حل باشد اما جهانشاه نیز دارد با کنترل سایت به وسیله خود کاربران تجربه می کند که یکی از نقائصش نیز همین هجوم مخالفان آزادی به سایت و پر کردن آن با اراجیف است.
دیوانه جان،
ایشان اسمش "شیفته" هست نه "شیده". فقط خواستم یاد آوری کرده باشم :)
دیوانه محترم،به عنوان مثال، New York Times دروغ وجود سلاح اتمی در عراق را به خورد مردم آمریکا داد با نتیجه صد ها هزار کشته زن و مرد و کودک، ویرانی مملکت، و چپاول آثار ارزشمند فرهنگی. با اینحال کسی نگفته ازاین روزنامه در این سایت نقل نشود، چون مطالبی را که مطرح می کند چه راست چه دروغ، باید در نظر گرفت.کامنت شیفته هم در مورد کیهان همین تذکر داد. یک لینک به رسوایی New York Times .
اری جان
اگر اغراق کردن از صفات ایرانیان باشد شما ثابت نمودید که از آن ایرانی های ناب هستید. پس صدها هزار کشته در عراق نتیجه گزارشهای New York Times است و اگر نبود آن روزنامه شاید جنگی نیز در نمی گرفت. خیر، شما اشتباه می کنید. آن مقالۀ بلندی هم که مدرک آوردید تا نیمه خواندم و چیزی ندیدم به جز این که NYT خبرهائی را که دولت در کنفرانسهای مطبوعاتی اعلان می نموده است در روزنامه اش چاپ کرده و هر دو می دانیم که این در غرب یک امر معمول است. من وکیل NYT نیستم و شک ندارم که اگر در ایران فعالیت می کرد آن هم می شد مثل کیهان. در مورد جنگ عراق باید عرض کنم که در انگلستان آرای مردم بر علیه جنگ بود و بزرگترین راهپیمائی علیه جنگ عراق در لندن انجام گرفت اما دولت رای مردم و نظر مجلس را نادیده گرفت و وارد جنگی شد که در پایان باعث شد که تونی بلر مجبور شود قبل از اتمام دورۀ ریاست جمهوری اش از نخست وزیری کناره گیری کند. بنده مردم امریکا را نمی دانم که تا چه حد مخالف جنگ بودند اما حافظۀ ضعیف من می گوید که راهپیمائیهای بزرگی نیز در امریکا صورت گرفت و مطبوعات به صورت عمومی علیه جنگ بودند. پس NYT باعث آن جنگ نبود. تصمیم گرفته شده بود ونیوکان ها جنگ می خواستند.
بنده اما مانند شما مجبور نشدم که بیش از ده سال عقب بروم تا موردی بر علیه کیهان پیدا کنم. فقط در خود کیهان اوین و 350 را جستجو کردم. خوبی کیهان این است که هر روزی را که دست بگذاری خودش است. این هم چند تا خبر و جملات از کیهان در مورد حمله به زندانیان.
دستاندرکاران ناکام و ورشکسته فتنه سبز درصدد به بازی گرفتن دولت در جنجال اخیر بند 350 زندان اوین هستند
عامل انتشار خبر دروغ درباره درگیری زندان اوین شناسایی شد
اشد مجازات برای سران فتنه 88
آمریکاییها نیز از فتنهگران بند 350 زندان اوین حمایت کردند
گفتنی است: هفته گذشته برخی از سایتها و رسانههای ضد انقلاب بهویژه بیبیسی فارسی در راستای اهداف ضد ایرانی خود از درگیری میان ماموران زندان اوین و زندانیان امنیتی بند 350 خبر داده و این خبر کذب به وسیله مقامات قضایی کشور به شدت تکذیب شد.
چه چیزی را با چه چیزی مقایسه می کنید؟ شما می توانید کیهان را با مطبوعات کره شمالی مقایسه کنید اما نمی توانید آن را با مطبوعات دنیای آزاد مقایسه کنید. این به این دلیل نیست که NYT را فرشته ها مدیریت می کنند بلکه همانگونه که قبلاَ هم توضیح دادم به این دلیل است که روزنامه های دنیای آزاد در جوامعی دموکراتیک و قانونمند فعالیت می کنند و مجبور به ملاحظۀ قوانین این جوامع هستند. در این جوامعی که هنوز مردم قدرت دارند نمی توان مانند ایران دروغ منتشر کرد و از عواقب آن واهمه نداشت. این تشبیه همانقدر اشتباه است که تشبیه جامعه ایران به جوامع آزاد و دموکراتیک.
سوری جان،
بنده تشکرم را برای تصحیح نظر بنده که در آن اسم شیفته را اشتباهاَ شیده نوشته بودم با یک لایک به نظر شما ابراز نمودم. از شیفته هم باید بابت این اشتباه پوزش بخواهم. این مغز ما هم دیگر مغز نیست و همه چیز را قاطی میکند.
جناب دیوانه، گفته شما:
"شک ندارم که اگر [New York Time] در ایران فعالیت می کرد آن هم می شد مثل کیهان"
گفته بنده:
"تفاوت اساسی میان کیهان و امثال New York Times وجود ندارد."
نمی دانم مخالفت شما سر چیست. شاید شما آزادی نسبی غربی ها را ناشی از نیت و فرزانگی فرهنگی می بینید و بنده آنرا یک تصادف تاریخی می دانم، و غربی ها را الگویی اشتباه برای پیشرفت تمدن ایران .
اری جان،
پس نتیجه می گیریم حال که NYT در ایران فعالیت نمی کند فرق اساسی بین آنها وجود دارد :-)
حالا ببین داری یک بحث دیگر را شروع میکنی. اما دیگر خیلی از موضوع پرت خواهیم شد. همینقدر بگویم که به نظر حقیر آزادی نسبی در غرب اصلاَ تصادفی نبوده و حاصل تلاشهای بیشمار است. اتفاقاَ مطلبی راجع به سیر تحول دموکراسی در انگلستان نوشته ام که انشالله زمانی تمام خواهم کرد و در اینجا منتشر خواهم نمود. احتمالاَ تا آن زمان این سایت نیز تغییر کرده است.
"آزادي نسبي در غرب اصلا تصادفي نبوده و حاصل تلاشهاي بيشمار است"
تلاش هايي مانند تربيت نسل ها به دست مادران مستقلي كه در خانه نشستن و به كودكانشان دانه به دانه ياد دادند كه حق خودشان چيست و حق ديگران چقدر قابل احترام است همان طور كه نبايد زير بار زور رفت زور گو هم نبايد بود و كم كم استقلال و برابري را انقدر به كودكان ياد دادند تا فراگير شد و كل جامعه را در بر گرفت چرا چون به موقع خانمها نشستن توي خانه و به تربيت بچه رسيدن
نتيجه اينكه آقاي ديوانه جان همه بايد كامپالسري حرف رهبرشون را گوش بدن ؛)))
و در ضمن پيشنهاد ميكنم داستان " زن كارمند"(اگر درست يادم باشه) از عزيز نسين را مطالعه بفرماييد
در ضمن٢ به شدت در انتظار مقاله شما در باب دموكراسي در انگلستان نيز هستيم
پانوشت: اينطور كه گوگل ميگويد اسم داستان در واقع هست: "زن در زندگي اجتماعي از كتاب مرد شرقي" نه آن چيزي كه در بالا نوشتم
I write this in english as my translator is busy selling pornographic VHS videos to NIAC's over 60 youth wing
Now it does it come to us with a day job as a great surprise that some people spend many hours on internet, go to such a length to defend the Islamist regime's mouth piece, the Keyhan news paper, as if they were being paid to do so?
جناب دیوانه، من هم در انتظار مقاله شما در مورد راز ایجاد دموکراسی در انگلستان هستم، به خصوص توضیحاتی در مورد اینکه چه طور تلاشهای مردم انگلیس را حساب می کنید ولی تلاش زندانیان بند ۳۵۰ و امثال بی شمار آن را در تاریخ ایران نادیده گرفته اید. امیدوارم توضیح شما این نباشد که یکی حاصل داشت و دیگری به علت ناهماهنگی با موقعیت تاریخی موفق نشد. زیرا که این استدلال بر خلاف اصلی است که اینجا بیان کرده اید.
Dear divaneh I truely congratulate you for writting in Persian so well. I think you bring up a very important question. While I am not sure what the ethical answer to this question may be, I am certain it is not card blanche to all spam, drone activity and border line psychotic posts . I am sure this question has been debated extensively in circles who truly believe in freedom of speech and freedom of press and probably there are numerous worth while papers on the subject. Thank you for reminding us that Freedom unlike tyranny is no easy subject.
I remember an article from one of the more liberal reporters of London's Guardian That said basically you show and make public the plight of the victim but not the perpetrator . For Guardian and he was professing for others as well, should highlight the plight of the people of Iraq not George Bush's view. He also used an example that if you are reporting on the holocaust it is not nesseray to give equal time to Goebles for example.
نازنین گرامی
درست می فرمائید. زن خوب فرمانبر پارسا - کند شیخ و آخوند را پادشا :)
اتفاقاَ جنبش زنان یکی از حرکتهای بسیار موثر در تحول دموکراسی انگلستان بوده. با سپاس داستان عزیز نسین را هم خواندم و لذت بردم. ایران که بودم تقریباَ همۀ کتابهایش از جمله مرد شرقی را داشتم. یکی از بهترین ها زندگی نامه خودش بود که با نام "چنین بوده اما چنین نخواهد بود" چاپ شد و با همان شوخ طبعی همیشگی تصویر خوبی از او و اوضاع ترکیه و دگرگونی آن می داد.
اری عزیز
خود میپرسی و خود جواب میدهی و خود نتیجه میگیری. اگر معلمهایم مثل تو بودند هرگز از مدرسه فرار نمی کردم. اگر اندک التفاتی به نوشته ها و نظرات من در این چند سال بنمائید خواهید دید که در آنها چیزی به جز تحسین و قدرشناسی از آزادیخواهان ایران نمی یابید.
مهربان جان
با سپاس از لطف شما من هم امیدوارم که بتوانیم راهی به حل این مشکل بیابیم. گاردین روزنامه مورد علاقه من است و در آن مورد نیز با شما و نویسنده گاردین موافقم.
"خود ميپرسى و ....." بقول مجلسى هاى دوران طاغوت صحيح است احسنت!! ديوانه بسيار گرامى كارتون دراومد چون باضافه بايد نوشتارها ديگرى هم در مورد شرقزدگى قلم رنجه كنيد.
ببخشيد با عجله با آى فون نوشتم. بايد باضافه نوشتار ديگرى....
دیوانه جان, آیا در شهر شما زباله دانی نیست؟ اگر زباله دانی نباشد توصیه میکنم به شهری روید که زباله دانی داشته باشد, در ان زمان قدر جاهای زیبای شهر را بیشتر خواهید دانست.
راه حل سانسور نیست, راه حل کلیک نکردن صفحه زباله دانی است.
هجمه گر عزیز
البته که زباله دانی شهر مشکلی ایجاد نمی کند اما اگر هر روز همه جای شهر کامیون کامیون زباله ریختند یا باید شهر را ترک گفت و یا دروازه هایش را بست. من هم موافق سانسور نیستم اما فرق است بین سانسور و جلوگیری از خرابکاری. ما در سایت ایرانیان افرادی را در سوی رژیم داشتیم که از رژیم حمایت می نمودند. از کیو بگیر تا ایران میلیتاری فوروم و سرگرد پیروز. این افراد حضور داشتند که نظرهایشان را که در حمایت از رژیم بود بیان کنند و گاه بحثهای تند و آتشینی نیز با آنها در می گرفت. این ارتباط مخالفین رژیم با حامیان آن بزرگترین دست آورد آن سایت بود و تا آنجا که من می دانم هرگز کسی با آن مخالفتی نکرد. برخی اما نمی آیند که نظراتشان را با شما مبادله کنند. می آیند که خرابکاری کنند. آزادترین رسانه ها نیز چنین اجازه ای را به کسی نمی دهند.
همین ابن عقده را ببینید که چگونه همه جای این سایت آشغال ریخته. 55% سنجشها در قسمت فارسی و 55% سنجشها در قسمت انگلیسی از این عقده ای است. قسمتهای دیگر این سایت را نیز به جای بیت الخلا استفاده کرده. به همین سنجشهایش نگاه کنید وبه من بگوئید وجود این مطالب به این وسعت چه برداشتی از این سایت به بازدیدکنندگان خواهد داد؟ یا راجع به دید زدن خانمها است، یا در مورد سایتهای هرزه است و یا نوشته های عقده ای های دیگر در کیهان. من هم می دانم که پیرمردی که هنوز به سایتهای هرزه سر بزند و زنهای مردم را دید بزند مشکلات فراوان روانی دارد. این شخص عقده های بسیاری دارد و احتیاج به روانپزشک دارد اما خواهند بود افراد دیگری که از این نقطه ضعف استفاده خواهند کرد تا محیط را خراب کنند. این سایت در حال حاضر به جز معدودی کسی را جذب نمی کند اما سوال من یک سوال کلی بود. گاردین و تایمز اجازه نمی دهند که صفحاتشان با مقالات فاشیستی پر شود. چرا رسانه های ایرانی باید مملو از پروپاگاندای جمهوری فاشیستی اسلامی باشند؟
بين كيهان و نيويورك تايمز تفاوت از زمين تا آسمان است و منكر اين واقعيت حرفى براى گفتن ندارد كه من بخواهم پايش بنشينم. بگذريم. در مورد بلندگويان و تبليغات چيان رژيم اعتقاد دارم بايد به آنها فرصت داد تا خود را رسوا كنند. سايت هاى اينچنينى را با اراجيف خود پر كردن به معناى پيروزى تبليغاتى نيست و تنها كسانى گول اين لاطائلات را مى خورند كه ميل و رغبت آن را داشته باشند. آنها را نبايد از اين حق مسلم بى بهره گذاشت. در عين حال كسى هم وظيفه ندارد زشتى كار آنها را بپوشاند. «بيا اين داورى ها را به پيش داور اندازيم».
Only brain-washed communists and islamists cannot see a difference between Kayhan and the New York Times.
Why are you still living in the United States? Leave for Russia or go back to IRI.
هجمیناتور گرامی
خیر، بنده در حالت تهاجمی نیستم. باید عرض کنم که معمولاَ زمانی که فارسی می نویسم سعی می کنم که مترادف فارسی برای نامهای انگلیسی پیدا کنم. در مورد نام شما همیشه فکر می کردم که آن را از کلمۀ هجمه و بر وزن ترمیناتور به معنای هجمه کننده ساخته اید و مترادفی بهتر از هجمه گر نیافتم که حال معلوم می شود فرض اشتباه بوده و از شما پوزش می خواهم.
در پاسخ شما و امینشاطی (دیگر حدس نمی زنم) باید بگویم که من هرگز فکر نکردم که خوانندگان تیزهوش سایتهای ایرانی فریب دروغهای کیهان و امثالهم را می خورند. متاسفانه و یا خوشبختانه ما ایرانیها از همان کودکی آنقدر دروغ می شنویم که نسبت به آن واکسینه میشویم و برای بقیۀ عمر این توانائی را پیدا می کنیم که راست را از میان صد من دروغ تشخیص دهیم. ایرانیهائی که شبانه روز در ایران با این دروغها بمباران میشوند نیز آنها را باور نمی کنند چه برسد به آنها که در محیط باز قرار دارند. عمری است که مردم ایران پشت هر خبر که در روزنامه می خوانند و یا در تلویزیون می شنوند می گویند همش دروغه، همش دروغه.
قبلاَ هم عرض کردم مشکل رویاروئی با نظر مخالف نیست، مشکل خرابکاری است و پر نمودن سایت با آشغال برای بی فایده نمودن آن. عدم وجود و یا کاهش وجود این لاطائلات در سایتهای آزاد ایرانی به معنای عدم وجود آنها در فضای مجازی نیست. طرفداران رژیم از امکانات رسانه ای بسیار بیشتری برخوردار هستند و جائی نیز باید برای صدای مخالف گذاشت.
حاجمیناتور عزیز
با سپاس از روشن نمودن بنده در مورد نام کاربری شما و فرم صحیح آن. نظر من با شما تفاوت دارد اما نظر شما بسیار محترم است.