از زمان روی کار آمدن دونالد ترامپ در آمریکا و شنیده شدن صداهایی مبنی بر تغییر سیاست این کشور در قبال جمهوری اسلامی تلاش‌هایی برای نزدیک شدن به دولت ترامپ از سوی بعضی گروه‌های سیاسی صورت گرفته که ازجمله به تلاش‌های سازمان مجاهدین خلق ایران و همچنین نامه‌هایی که از سوی بعضی از ایرانیان برای او فرستاده شد می‌توان اشاره کرد. رضا پهلوی ولیعهد سابق، نامه ۳۰ امضایی دانشجویان لیبرال و اخیراً نامه‌ای ۳۰۰ امضایی. این روابط و نامه‌نگاری‌ها فارغ از میزان تأثیرگذاری‌اش بر سیاست‌های کاخ سفید «که متر و معیار اندازه‌گیری آن در دست نیست» در فضای جامعه ایران واکنش‌های مثبت و منفی بسیار را برانگیخت

با خسرو بیت‌اللهی دبیر کل حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) درباره دو موضوع اساس نامه‌نگاری به ترامپ، کمک گرفتن از دولت‌های خارجی و تلاش برای تغییر رژیم یا تغییر رفتار جمهوری اسلامی، گفت‌وگو کرده‌ام که می‌خوانید.


می‌گویند شاه با کمک خارجی رفت و بنابراین بدون کمک خارجی براندازی جمهوری اسلامی ممکن نیست، دیگران هم در مقابل می‌گویند کمک خارجی هم بدنامی دارد و هم استقلال کشور را خدشه‌دار می‌کند. نظر شما چیست؟

هرکدام از این نظرات باید در جایگاه و موقعیت خودش بررسی شود. مهم این است که در چه مرحله‌ای، از کمک خارجی صحبت می‌کنیم. اگر این کمک از سوی ایرانیان پیش‌بینی‌شده و برنامه‌ریزی‌شده باشد متفاوت خواهد بود. فرض کنیم حرکتی در سطح جامعه به شکلی همه‌گیر می‌شود که در عرصه بین‌المللی نیز جلب‌توجه می‌کند. در این شرایط حتی اگر ملت تقاضای کمک نکرده باشد، نیروی خارجی مجبور می‌شود با خواست جامعه همراهی کند و کنترل اوضاع به دست ملت خواهد بود، اما اینکه نیروی خارجی خودش اراده کند در کشور دست به تغییرات بزند، مسلم است که آدم‌های خودش را بر سرکار می‌آورد.

درخواست کمک اپوزیسیون از دولت آمریکا را چگونه می‌بینید؟

اپوزیسیون ایرانی در حال حاضر در سطحی نیست که بتواند از دولت خارجی کمک بخواهد. اگر موضوع چلبی سازی باشد که دولت خارجی افراد موردنظر خودش را انتخاب می‌کند. منتها اگر اپوزیسیونی در دل جامعه ایران باشد، یعنی یا در داخل کشور باشد و یا در خارج با مردم داخل کشور پیوندی برقرار کند و بتواند بازگوکننده خواست ملت ایران باشد، اثرگذاری‌اش متفاوت خواهد بود؛ زیرا ملت ایران در داخل کشور تصمیم‌گیرنده نهایی است. حتی اگر معاهده‌ای میان دولت خارجی و اپوزیسیون خارج نشین شکل بگیرد، بازهم جای تعیین‌کننده اصلی یعنی ملت ایران خالی خواهد ماند.

دو سال بعد از شروع جنبش سبز در ایران، خانم هیلاری کلینتون وزیر امور خارجه وقت آمریکا در مصاحبه هم‌زمان با دو رسانه فارسی‌زبان گفت ما به شعار «اوباما، یا با اونا یا با ما» پاسخ ندادیم تا معترضان ایرانی به‌عنوان وابسته به آمریکا هدف سرکوب قرار نگیرند. اردشیر امیر ارجمند مشاور میرحسین موسوی هم گفت که اگر مردم خواهان کمک آمریکا باشند ما حرفی نداریم، هرچند با آن مخالف هستیم. نظرتان درباره تجربه جنبش سبز و عدم‌حمایت دولت اوباما از آن چیست؟

کمک خارجی انواع مختلفی دارد. مثلاً تمام رسانه‌های جهان می‌توانند هم‌صدا با یک حرکت همراهی نشان دهند و در بعد روحی و روانی از معترضان پشتیبانی کنند. حرکت جنبش سبز در ایران یک حرکت مردمی فراگیر بود و بی‌صاحب یا صرفاً ساخته‌وپرداخته یک گروه سیاسی نبود. ممکن است درون جنبش خواست‌های سیاسی مختلفی وجود داشته باشد، اما همه این سلایق به یک بهانه آن روز دورهم جمع شدند و آن حرکت بزرگ و پرشور را آفریدند. صاحب این جنبش مردم بودند. برای همین تنها مسئله اوباما و هیلاری نبود، اینجا جهان با یک موضوع حقوق بشری مواجه شد که به‌طور طبیعی و از دل جامعه بیرون آمده بود. ملت خواسته‌ای داشت و از حکومت می‌پرسید رأی من کو؟ این مسئله کاملاً وجهه انسانی داشت و به همین دلیل اگر مردم طلب کمک کرده باشند و دولت آمریکا جواب نداده باشد، اقدام غیرانسانی انجام داده. البته دقیقاً نمی‌دانیم که چنین درخواستی مطرح‌شده یا نه. این مسئله حقوق بشری بود، اما اینکه اپوزیسیون خارج نشین از دولت خارجی درخواست کمک کند تا حکومت را براندازد، موضوع متفاوتی است و بار دیگری دارد که با خواست طبیعی جامعه ایران فرق می‌کند. به‌عنوان‌مثال امروز در ایران میان مطالبات گروه مالباختگان، کارگران، آموزگاران و… پیوندی برقرارشده که طبیعی و ریشه‌دار است.

بنابراین آغاز مسیر براندازی جمهوری اسلامی بدون کمک خارجی ممکن است؟

بله و حتی ممکن است خارجی زمانی به کمک ببیاید که مردم به پیروزی دست‌یافته باشند.

بر اساس گفته‌های شما اپوزیسیون جمهوری اسلامی نمی‌تواند از موضع اصولی با دول خارجی وارد گفت‌وگو شود؟

می‌تواند؛ منتها نباید آلت دست دولت‌های خارجی قرار بگیرد و طبق برنامه دولت‌های خارجی پیش برود، زیرا این مسیر به تسلط و سهم خواهی دولت‌های خارجی منجر می‌شود که حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) این شیوه فعالیت سیاسی را رد می‌کند. البته متأسفانه شاهد هستیم گروهی که دستش تا آرنج به خون ملت ایران آغشته است و حتی در جنگ هشت‌ساله با دشمن همراه شد، امروز داعیه دیگری دارد و با رفت‌وآمد به کاخ سفید تلاش می‌کند تا توجه سیاستمداران آمریکایی را به خود جلب کند.

آیا مشروطه‌خواهی از پهلوی گرایی قابل‌تفکیک است؟

بله تفاوت دارد. حزب مشروطه ایران به دنبال احیاء چهار پیام اصلی انقلاب مشروطه است؛ زیرا ما بر این باور هستیم که سعادت دولت و ملت ایران زیر چتر این چهار پیام تأمین می‌شود.

احیاء مطالبات جنبش مشروطه، برساختن پادشاهی مشروطه نظیر تعدادی از کشورهای اروپایی و یا احیاء سلطنت به شیوه پهلوی؟

آرمان انقلاب مشروطه نظیر همان مشروطه‌ای است که امروز در بعضی از کشورهای اروپایی وجود دارد. پادشاه عامل وحدت ملی است و هیچ‌گونه نقش اجرایی نباید داشته باشد. ما به دنبال پادشاهی مشروطه هستیم.

به نظرتان اپوزیسیون میانه‌رویی که آقای رکس تیلرسون می‌گوید می‌خواهد در راستای تغییر رژیم از آن‌ها حمایت کند، مشخصاً چه گروهی هستند، چه حمایتی خواهد بود که پیش‌ازاین نبوده و این سیاست تا چه اندازه برای دمکراسی در ایران مفید یا مضر است؟

از جزئیات تصمیم آقای ترامپ در خصوص ایران و منظور آقای تیلرسون از نیروی میانه‌رو، تاکنون اطلاعات دقیقی منتشرنشده. نفع یا ضرر این سیاست برای دمکراسی هم در پیوند با مردم ایران مشخص می‌شود. بر این اساس تا امروز از پیوند محکم بین مردم داخل کشور با دولت فعلی آمریکا و یا با اپوزیسیون خارج نشین، هیچ نشانه‌ای وجود ندارد. اگر مطالبات جامعه ایران به سطح بیاید، می‌تواند توجه و حمایت افکار عمومی جهان را به خود جلب کند و در این صورت با فشار مردم و پارلمان‌ها، دولت‌های خارجی ناچار می‌شوند از مردم ایران حمایت کنند، حمایتی که از همه لحاظ -حقوقی و اخلاقی- مشروعیت دارد.

امروز اتفاق دم دست و روشن، چرخش سیاست دولت آمریکا از تلاش اوباما برای تغییر رفتار ایران به تلاش ترامپ برای تغییر رژیم ایران است. به نظر شما مردم و اپوزیسیون از کدام سیاست آمریکا بیشتر سود می‌برند؟

من هرگز چنین تصوری نداشتم که آقای اوباما بتواند رفتار رژیم ایران را به‌سوی پذیرش ارزش‌های دمکراتیک تغییر دهد. به همین دلیل مردم هم برای آرزوی خود یعنی رسیدن به دمکراسی مبارزه می‌کنند. سیاست آقای ترامپ در مورد خاورمیانه و ایران باسیاست دولت اوباما کاملاً در تضاد است. آن موقع لابی جمهوری اسلامی در ایالات‌متحده به حدی پا گرفته بود که توانسته بودند آقای اوباما را مجاب کنند که رفتار نرم با جمهوری اسلامی به نفع منطقه، آمریکا و جهان است؛ اما امروز و بر اساس گزارش‌های سازمان‌های اطلاعاتی آمریکا این فرضیه مخدوش شده و برای همین سیاست ترامپ در قبال ایران کاملاً چرخش کرده است. البته این سیاست ممکن است در دولت بعد از ترامپ تغییر کند، بنابراین خواست ملت ایران نباید به سیاست کشورهای دیگر استوار باشد. این مطالبات از عمق جامعه ایران می‌آید، مردم برای آن مبارزه کرده‌اند و هزینه‌های سنگینی هم پرداخته‌اند. اپوزیسیون اگر فرصت‌طلب باشد، به سوءاستفاده از موقعیت مشغول می‌شود و اگر از دل جامعه برآمده باشد، به همراه همان مردم به مبارزه برای آزادی ادامه می‌دهد. جامعه داخل کشور و ملتی که در خیابان هستند حرف آخر را خواهند زد.

می‌گویند نمی‌توان منتظر ماند تا روزی که مردم دست‌به‌کار شوند، زیرا مردم ایران زیر سلطه و تبلیغات وسیع جمهوری اسلامی قرار دارند، مشکلات و دغدغه‌های دیگری دارند و طبیعی است که به آزادی فکر نکنند.

درست است که مردم تحت سرکوب شدید هستند، اما با هر ایرانی خارج از بخش دولتی و در کوچه و بازارهای ایران که صحبت کنید، همه ناراضی و خواستار تغییر برای آزادی هستند.

 

حزب مشروطه ایران