حقیقتی است تلخ که گریبان ایران، ایرانی و نهایتاً جهان آزاد را گرفته.  برخی از ایرانیان مایل به بحث در بارۀ آن نیستند و با فرافکنی همواره از روبرویی با آن پرهیز میکنند.

ایندست ایرانیان محدود به هواداران و منتفعین مالی از فاجعۀ ملی حاکمیت فاشیسم اصلاح ناپذیر دینی توسعه طلب، جنگ افروز، ایرانی کُش و ایران ویران کُن نیست.

اکنون پس از سالها زور بی فایده که تنها نتیجه اش افزایش تلنبار خسارتهای جبران ناپذیر بوده، توهم اصلاح پذیری فاشیسم دینی که برای سالیان متمادی توسط شیفته جات "اصلاح" و تداوم فاشیسم غالباً ساکن در جهان آزاد تبلیغ میشد انکار ناپذیر گشته.

در این شرایط هستند ایرانیانی که میگویند مخالف حاکمیت فاشیسم دینی میباشند ولی هر گونه آلترناتیو برای آنرا رد کرده و با اعمال تحریم با هدف سرنگونی، مانند آنچه در آفریقای جنوبی موفق به رهایی مردم آنجا از شر آپارتاید انجامید، نیز مخالفت شدید میکنند.

حل این چیستان تعجب برانگیز راه را برای درک ایندست از ایرانیان باز خواهد کرد. چند روز پیش بانو نازنین بنیادی، فعال حقوق بشر و یکی از هنرپیشگان سرشناس ایرانی در هالیوود این چیستان را اینگونه مطرح کردند:

"درک افرادی که اعتراف می کنند جمهوری اسلامی ایران یک حکومت جنایتکار سرکوبگر است و در عین حال ایرانیانی که خواستار پایان دادن به عمر این حکومت دینی هستند را محکوم میکنند بسیار دشوار است."

این هم پاسخ آزادۀ معاونی لندن نشین:

"بازی ریاکارنه با لغات بی معنی است – "خواستار پایان دادن"  چه معنی دارد؟

در هر سناریویی حمایت از تغییر رژیم به معنی خونریزی گسترده، ویرانی عظیم که منجر به بر سرکار آوردن رضا پهلوی/ مجاهدین خلق توسط خارجی ها یا قبضۀ قدرت بدست سپاه پاسداران میشود است.

امیدوارم این پاسخ موجب رهایی از سردرگمی شود."

به عبارت دیگر؛ رضا پهلوی از حاکمیت فاشیسم دینی بدتر است و چون همۀ آلترنتیوها بد هستند، پس باید با همین فاشیسم خونریز سوخت و ساخت.

تنها راه رهایی، تلاش بی امان برای سرنگونی کلیت حاکمیت اصلاح ناپذیر فاشیست ها میباشد. تحریم های کمر شکن و کپی برداری از مُدل رهایی بخش در آفریقای جنوبی و برمه نقشه راه است.

 

دور نیست، رهایی اصلاً دور نیست.

"تنها حقیقت است که رهایی میبخشد"

 

تبریک