بنا بر نوشته های برخی از پژوهشگران و بر پایه ی بسیاری از منابع، نخستین پزشکان نامدار آریایی عبارتند از: "تریتا"در دوره ی کیانیان، "جاماسب" در دوران هخامنشی، "فرهاته" در دوران اشکانی و "برزویه"  در دوره ی ساسانیان.  در این نوشتار پیرامون پاره ای از ویژگی های پزشکان نامبرده و برخی دیگر از پزشکان آریایی آگاهی هایی را مورد مطالعه و بررسی قرار می دهیم:
"تریتا" در دوره ی کیانیان
★ نخست باید یادآور شد که از سلسله ی کیانیان در منابعی مانند اوستا کتاب مقدس زرتشتیان و کتاب‌های پهلوی کهن مانند بندهش، دینکرد، مینوی خرد اشارات و گزارشاتی آمده‌ است. در عین حال کیانیان یکی از سلسله های پادشاهی اساطیر ایرانی است. برخی باستان شناسان و محققین معتقدند که چنین سلسله‌ای وجود داشته و وجود آن بر پایه افسانه‌ ها نبوده‌ است. برخی دیگر نیز پادشاهان این سلسله را معادل با پادشاهان سلسله ی ماد می‌دانند
★ گشتاسب کیانی پادشاه همزمان و معاصر زرتشت و "تریتا" همزمان و معاصر زرتشت بود. برخی "تریتا" را نخستین پزشک زرتشتی نیز می شناسند.
★ اولین پزشک آریایی "تریتا" یا "سریتا" نامیده شده که در واقع مانند اسکلپیوس برای یونانیان و آسکولاپیوس برای رومیان می‌باشد. نوشته‌های کتاب‌های مختلف زبان پهلوی نشان می‌دهد که «تریتا» در جراحی نیز دست داشته است. تریتا از خواص دارویی گیاهان مختلف نیز آگاهی کامل داشته و به ویژه خود عصارهٔ آن‌ها را تهیه می ‌کرده ‌است. همانگونه که در یسنای ۹ بند ۱۰ آمده‌ است: «سومین ناموری که گیاه هئوما را فشرد و عصاره آن را مهیا ساخت تریتا از خاندان سام بود، همان که صاحب دو فرزند دلیر یکی ارواخشیه و دیگری گرشاسب گردید». نام این پزشک نه تنها در پزشکی ایران به جا مانده ‌است بلکه در هندوستان نیز نخستین پزشک آریایی شناخته شده و این نشان می‌دهد که وی هنگامی زندگی می‌کرده که آریاییان هند و ایران از هم جدا نبوده‌ اند.
★ در اوستا آمده است که اولین طبیب، تریتا پدر گرشاسب پهلوان بوده، این مرد کسی است که برحسب عقیده ی زرتشتیان مرض و مرگ و زخم نیزه و تب سوزان را از تن ها برطرف می نموده است.,, در وندیداد باب بیستم در فقره اول و دوم آمده است: “زرتشت از اهورامزدا سوال کرد کیست در میان دانایان و پرهیزگاران و توانگران و پیشوایان که تندرستی دهنده و باطل کننده جادو که بیماری و مرگ و زخم نیزه پران و گرمای تب را از تن مردم قطع کرد؟” اهورا مزدا در پاسخ فرمود “ای زرتشت، تریتا در میان مردم و پرهیزگاران و پیشوایان اولین فردی است که تندرستی دهنده و باطل کننده جادو است و بیماری را و مرگ و زخم پران و گرمای تب را از تن مردمان دور نماید”. در فقره سوم آمده است که: تریتا طبیب برای درمان تجسس کرد و از فلزات، داروهایی برای درمان و مقابله با درد و مرگ بی هنگام و سوختن و تب و سردرد و تب لرزه و مارگزیدن و گندیدگی (که اهریمن در تن مردم آورد) تهیه کرد. بعلاوه در کتب مقدس زرتشتیان آمده است که “اهورامزدا کاردی مرصع به تریته عنایت کرد تا با آن عمل جراحی انجام دهد”.
★ کلمه ی ترتیا که هندیان از آن یاد می نمایند و در اوستا به نام تریته آمده، بنظر می رسد همان فریدون است. ایران باستان همانند جمیع ملل و کشورها یک پدر یا رب النوع طب یا نماینده درمان بخش و بهبود داشت و همانطور که اسقلبیوس در یونان و ایمهوتپ در مصر بوده است در ایران نیز ترتیا یا فریدون پدر یا رب النوع طب شناخته می شده است.
★ غیر از تریتا نام دو تن در تاریخ پزشکی ایران باستان (دوران اول آریایی ها) پس از تریتا نیز دیده می شود یکی”یما” و دیگری “تراتا اونا ”. اولی توانسته است که بیماران مبتلا به امراض پوستی و استخوانی و دندانی را از افراد سالم مجزا دارد و دومی چنانکه گفته شده ستاره شناس و سازنده ی هوم (نوشابه‌ای مقدس که دینداران زرتشتی در زمان‌ هایی ویژه می ‌نوشیدند) و تریاق (هر دارویی که مضرات زهرها را دفع کند آن را تریاق یا پادزهر گویند) بوده است.
"جاماسب" در دوره ی کیانیان
★ جاماسب نام حکیمی بود که وزیر گشتاسب شاه بود. در سنت زرتشتیان جاماسب از خاندان هوگوه در اوستا و برادر فرشوشتر بود و هر دو وزیر گشتاسب کیانی بودند. جاماسب با دختر زرتشت بنام پوروچیست ازدواج کرد. جاماسب در ادبیات ایران و عرب «فرزانه »و «حکیم » خوانده شده است و بدو پیشگوئی هائی نسبت داده اند که ذکر آنها در رساله ٔ پهلوی «یادگار زریران » و «گشتاسب نامه ٔ دقیقی » و «جاماسب نامه » آمده است. جاماسب به نشر علوم نجوم و حکمت پرداخت و از آثار کواکب استحضار زیاد حاصل کرد. جاماسب یکی از حکمای ایرانی بود که در صنعت کیمیا بحث کرده و گویند عمل اکسیر تام را دریافته بود.
★ در منظومه ی پهلوی یادگار زریران از جاماسپ با صفت «بدخش» به معنی صدر اعظم نام برده شده‌است. کتابی نیز به نام جاماسب‌نامه به زبان پارسی میانه در دست است که به پازند و فارسی هم ترجمه شده ‌است. این کتاب پاسخ‌ های جاماسپ به گشتاسپ را در بر می‌ گیرد و موضوعی فلسفی دارد.
★ جاماسْپْ‌ نامه، عنوان رساله یا رساله‌هایی به نام جاماسپ حکیم، وزیر و دانشمند ایرانیِ است. جاماسپ که بِدَخشِ (وزیر اعظمِ) گشتاسپ، پادشاه کیانی و از نخستین گروندگان به زردشت، و پس از او موبدان موبد است، شخصیتی خردمند تصویر شده است که به ویژه به سبب پیشگوییهایش جایگاه خاصی دارد
برخی از موبدان زرتشتی در دوران هخامنشی
★ بر اساس آموزه‌های اوستا که عموماً در مورد گیاهان دارویی بوده است، برخی از موبدان زرتشتی نیز به درمان بیماران می‌پرداختند. نوشته‌های اوستا تأثیر شگرفی بر گسترش علم پزشکی داشته است، ویژگی خاص اوستا در این بود که کتاب مذهبی مردم بود و آموزه‌های آن را نمی‌شد به راحتی از بین مردم حذف کرد. دکتر محمود نجم ‌آبادی در کتاب تاریخ طب در ایران ضمن اشاره به این مطلب اذعان می‌کند که «مکتب طبی زرتشت خیلی پیش تر از مکاتب طبی یونان، در عالم وجود داشته‌است». 
"جاماسب" در دوران هخامنشی
★.جاماسب هخامنشی، افزون بر علم "پزشکی" از فن "هندسه" نیز آگاهی داشت. بر اساس تاریخ بلعمی از اطبای بزرگ ایرانی دربار هخامنشی، "جاماسب"، بوده است که به تألیف کتب پزشکی و هندسه می‌ پرداخته است.
★ دربار پادشاهان ایران باستان به ویژه در دوره هخامنشیان محل تجمع بسیاری از دانشمندان، مهندسان، پزشکان، فیلسوفان، ادیبان، نمایشنامه‌نویسان، معماران و هنرمندان بود. البته فراگیری علم در آن زمان، عمومی نبود و جو علمی در ابتدا به نیایشگاه‌ها و حلقه‌های متشکل از کاتبان معابد محدود می‌گشت. با وجود این چنان که از منابع برمی‌آید با وجود محدود بودن فضای علمی ایرانیان از پیشرفت قابل ملاحظه‌ای در علوم مختلف بهره‌مند بودند و اندیشه‌ها و ابداعات چشمگیری در علوم ریاضی، ستاره‌شناسی و هندسه در حلقه‌های علمی ایرانیان نضج گرفت. نشانه‌های برجای مانده از آن دوران معرف آگاهی قابل توجه ایرانیان در عرصه دانش هندسه است. ایرانیان در بساری از قواعد محاسبه سطح و حجم اجسام با استفاده از روابط جدید هندسی آگاهی داشته‌اند و بسیاری از دانشمندان یونانی از دانش ایرانیان، در توسعه ی آگاهی خود در زمینه علم هندسه بهره بردند
"فرهاته" و "آزوناكس"  در دوران اشکانی
★ حکومت اشکانیان ۵ قرن در ایران حکومت کرد، ویژگی خاص آنها باز پس گیری استقلال ایران بعد از نزدیک به ۷۵ سال حکومت سلوکیان و جلوگیری از تخریب بیشتر آثار ارزشمند ایرانی بود، اما متأسفانه فرهنگ آنها تحت تأثیر فرهنگ یونانی قرار گرفته بود، در نتیجه پزشکی این دوره، آمیخته‌ای از طب اوستایی و طب یونانی بوده است، از پزشکان بزرگ این دوره می‌توان "فرهاته" را نام برد.
★ فرهاته يا فرايتس از پزشكان نامى دوره حكومت اشكايان در ايران است كه در متون اين دوره از مهارت وى در علم پزشكى نام برده شده است. 
★ آزونكس يا آزوناكس نام پزشكى از دوره اشكانيان است كه در علم طب و روان‌شناسى مهارت داشته است. اطلاع ديگرى از او در دست نيست.
"برزویه"  در دوره ی ساسانیان
بُرْزویه، پزشک نامدار و پیشوای پزشکان ایران در عصر خسرو انوشیروان ساسانی، گردآورندهٔ کلیله و دمنه و احتمالاً مترجم پنجه تنتره از سانسکریت به فارسی میانه (که بخشی از کلیله و دمنه را تشکیل می‌دهد) بوده‌ است. نام برزویه در فارسی میانه به شکل برزوی، ساخته شده از دو جزء «بُرز» به معنای بلند مرتبه و متعالی و پسوند تحبیب «اوی» آمده و در فارسی باستان به صورت برزآویا آمده است.
★ برزویه، پزشک دربار انوشیروان برای بدست آوردن گیاهی که مرده‌ها را زنده می‌کند مسافرتی به هندوستان کرد و در آنجا کوشید تا مطلوبش را پیدا کند ولی با عدم موفقیت مواجه شد اما دانشمندان هند به او گفتند آن گیاه کتاب کلیلک و دمنک است و آن نادانان و نابخردان را که به مثابه مردگان‌اند عاقل می‌سازد و بدین ترتیب به آن‌ها زندگی می‌بخشد. برزویه کتاب مزبور را به ایران آورد و آن را به پارسی میانه (پهلوی) ترجمه کرد. در سده ی هشتم میلادی عبدالله ابن مقفع آن را زیر عنوان کلیله و دمنه از پهلوی به عربی منتقل ساخت و سپس آن کتاب به زبان‌های مختلف جهان راه یافت.
★ در برخی نوشتارها بزرگمهر، وزیر دربار ساسانی در زمان انوشیروان با برزو یا برزویه پزشک دربار انوشیروان یکسان انگاشته شده است که شاید به دلیل هم‌زمانی این دو بوده باشد.
★ پاره ای از ویژگی های برزویه، پزشک دربار انوشیروان ساسانی
زاده ی سده پنجم و ششم میلادی در ابرشهر یا مرو/ درگذشت در سده ی ششم میلادی در قلمروی ساسانیان/ تحصیلات: احتمالاً در دانشگاه گندی‌شاپور/ شناخته‌شده برای ترجمه‌های زیاد به پارسی میانه
★ برای شناسایی برزویه، سند گرانبهایی در دست است و آن مقدمه ای است منسوب به او که در کلیله و دمنه آمده است. برزویه ، چنانکه خود در این مقدمه می گوید از خانواده ای بوده است که با دو طبقه ی منتفذ و اشرافی زمان پیوند داشته، یعنی پدرش لشکری بوده است و مادرش از "خانه ی علمای دین زردشت". در کودکی طب می خواند و چون در این فن استاد می شود مدتی به طبابت می پردازد.
★ ابوالمعالی نصرالله منشی از دبیران دستگاه حکومت غزنویان و معاصر بهرامشاه و خسروشاه غزنوی است. اثر مهم وی ترجمهٔ آزاد کلیله و دمنه از عربی (ترجمه شده از پهلوی به عربی توسط عبدالله بن مقفع) است و با نثری مسجع در باب برزویهٔ طبیب آورده است: "چنین گوید برزویه، مقدم اطبای پارس، که پدر من از لشکریان و مادر من از خانه ی علمای دین زردشت بود، و اول نعمتی که ایزد، تعالی، بر من تازه گردانید دوستی پدر و مادر بود و شفقت ایشان بر حال من، چنانکه از برادران و خواهران مستثنی شدم و بمزید تربیت مخصوص گشت. و چون سال عمر بهفت رسید مرا برخواندن علم طب تحریض نمودند، و چندانکه اندک وقوفی افتاد و فضیلت آن بشناختم برغبت صادق و حرص غالب در تعلم آن می‌کوشیدم، تا بدان صنعت شهرتی یافتم و در معرض معالجت بیماران آمدم. آنگاه نفس خویش را میان چهار کار که تگاپوی اهل دنیا ازان نتواند گذشت مخیر گردانیدم: وفور مال و، لذات حال و، ذکر سایر و. ثواب باقی. و پوشیده نماند که علم طب نزدیک همه خردمندان و در تمامی دینها ستوده ست. و در کتب طب آورده‌اند که فاضلتر اطبا آنست که بر معالجت از جهت ذخیرت آخرت مواظبت نماید، که بملازمت این سیرت نصیب دنیا هرچه کامل تر بیابد و رستگاری عقبی مدخر گردد؛ چنانکه غرض کشاورز در پراکندن تخم دانه باشد که قوت اوست. اما کاه که علف ستوران است بتبع آن هم حاصل آید. در جمله بر این کار اقبال تمام کردم و هر کجا بیماری نشان یافتم که در وی امید صحت بود معالجت او بر دست گرفتم".
تهیه و تدوین:
دکتر منوچهر سعادت نوری

*
متن کامل:
http://msnselectedarticles.blogspot.ca/2018/04/blog-post_29.html