در عرصه ی سیاست
★
حسن صباح (زادهٔ ۴۵۰ - درگذشتهٔ ۵۰۲ خورشیدی برابر با ۴۶۴ - ۵۱۸ قمری) از ایرانیانی بود که در دوره سلجوقی قیام کردند. مذهب وی و پیروان وی شیعه اسماعیلیه نزاریه بود که امامت را بعد از جعفر صادق حق فرزند وی اسماعیل دانسته و امامان بعدی را از نسل او میدانند. مرکز قدرت اینان در مصر بود که خلفای فاطمی مصر این مذهب را در این کشور رسمی اعلام کرده بودند. حسن صبّاح، بنیانگذار دولت اسماعیلیه در ایران است. حسن صباح که در تاریخ معروف به سیدنا نیز هست اهل ری بود. در بعضی منابع از حسن صباح، عمر خیام و خواجه نظامالملک به عنوان سه یار دبستانی یاد شدهاست. این سه یار دبستانی با هم عهد میکنند که هرکدامشان زودتر به مقامی رسید دیگران را کمک کرده و به مقام بالایی برسند. خواجه نظامالملک از سه دوست خود زودتر به مقامی رسید و به عهد دیرین با دوستان پایبند بود لذا برای عمر خیام جیرهای دائم مقرر نمود و حسن صباح را به دربار سلجوقی معرفی نمود. پس از گذشت زمانی قدرت و نفوذ حسن صباح گسترش یافت، لذا پس از مدتی از دربار سلجوقی تبعید گردید، و این سرآغاز حرکت وی شد. پس از تحصیل به مصر رفت و آنجا با خلیفه فاطمی، ملاقات کرد. سپس به ایران آمد و از آنجایی که کلامی آتشین و پرنفوذ داشت روز بروز بر طرفدارانش افزوده شد. بعد از یک دوره طولانی و تسلط بر منطقه الموت، قلعه های زیادی در سراسر ایران تصرف کرد. مهمترین این قلعهها قلعه الموت در نزدیکی ۵۰۰ متری روستای گازرخان است. حسن صباح در پی بیماری کوتاهی، در ۲۶ ربیعالثانی ۵۱۸ قمری درگذشت. او را در نزدیکی قلعه الموت به خاک سپردند. مقبره او، تا هنگامی که به دست مغولان ویران گشت، زیارتگاه اسماعیلیان نزاریه بود
★
حسن مستوفیالممالک (زادهٔ ۱۳ مهر ۱۲۵۴ در آشتیان - درگذشتهٔ ۶ شهریور ۱۳۱۱ در تهران): دولتمرد ایرانی و چند دوره نخستوزیر ایران در دورهٔ قاجار و دورهٔ رضاشاه بود. مستوفی الممالک، فرزند میرزا یوسف آشتیانی و از معدود رجال قاجار بود که نزد رضاشاه احترام داشت. خاندان او بیش از یک قرن مقام و لقب مستوفیالممالکی داشتند. حسن تحصیلات را در خانه و زیر نظر معلمان خصوصی آغاز کرد. در سال ۱۳۰۱ ه. ق. از طرف شاه لقب مستوفیالممالک گرفت و دو سال بعد، پس از درگذشت پدرش، تمام مشاغل میرزا یوسف را به ارث برد. میرزا هدایت الله وزیر دفتر (پسر عموی پدرش) پیشکاری او را در اداره امور برعهده داشت. مستوفی در هنگام درگذشت میرزا یوسف بیش از دوازده سال نداشت، ولی شاه به احترام پدرش او را «آقا» خطاب میکرد. او در سال ۱۳۱۸ ه. ق. (مصادف با ۱۲۸۰ هجری خورشیدی) به اروپا رفت. این سفر هفت سال به طول انجامید. پس از پیروزی انقلاب مشروطه به دعوت میرزا علی اصغرخان امین السلطان به ایران بازگشت و جمعیتی به نام مجمع انسانیت تشکیل داد و به فعالیت سیاسی پرداخت. در همین زمان به وزارت جنگ نیز منصوب شد و پس از قتل اتابک در چند کابینه دیگر نیز این سمت را حفظ کرد. پانزده روز پیش از به توپ بستن مجلس شورای ملی از وزارت جنگ استعفا داد. مدتی مجدداً وزیر جنگ و مدتی وزیر دربار احمدشاه بود. در سال ۱۲۸۸ هجری خورشیدی در نخستین کابینه محمد ولی خان تنکابنی به وزارت مالیه (دارایی) منصوب شد. مستوفیالممالک نخستین بار در مرداد سال ۱۲۸۹ خورشیدی رئیسالوزرای ایران شد و تا دی ماه همین سال سه کابینه تشکیل داد. پنجمین و آخرین دوره نخستوزیری او در دوران قاجاریه، از ۲۵ بهمن ۱۳۰۱ خورشیدی، در حدود دو سال بعد از کودتای ۱۲۹۹ آغاز شد. رضاخان که در کابینههای بعد از کودتا وزیر جنگ بود در دولت مستوفیالممالک نیز همین سمت را داشت. با قدرت یافتن رضاخان که خود داوطلب مقام نخست وزیری بود، مستوفی الممالک در خرداد ۱۳۰۲ استیضاح مدرس را از وزیر خارجه (محمدعلی فروغی) بهانه کرد و استعفا داد. مستوفی در انتخابات مجلس ششم نماینده مجلس شد ولی با شروع جریان تغییر سلطنت قاجار در مجلس حضور نیافت. رضاشاه کمی بعد از تاجگذاری در اردیبهشت ۱۳۰۵ مستوفیالممالک را به نخستوزیری انتخاب کرد. مستوفیالممالک روز ۲۲ خرداد ۱۳۰۵ اعضای کابینه خود را به رضاشاه معرفی کرد. ششمین دوره نخستوزیری وی قریب یک سال به طول انجامید. ایجاد تشکیلات نوین دادگستری، الغای کاپیتولاسیون و مقدمات احداث راه آهن سرتاسری ایران در دوران زمامداری او انجام گرفت. مستوفیالممالک ظهر روز یکشنبه ۶ شهریور ۱۳۱۱ خورشیدی در خانه ی سردارفاخر حکمت در نزدیکی امامزاده قاسم شمیران، به دلیل سکته قلبی درگذشت. جنازه او از اختیاریه تا ونک تشییع کردند و در آرامگاه خانوادگی وی در ونک به خاک سپردند.
★
حسن پیرنیا، ملقب به مشیرالملک و بعد مشیرالدوله (زاده ۱۲۵۱ در تبریز - درگذشته ۲۹ آبان ۱۳۱۴ در تهران) سیاستمدار، حقوقدان، تاریخنگار و نخستوزیر ایران در اواخر عهد قاجار بود. وی فرزند میرزا نصرالله خان نایینی مشیرالدوله (نخستین رئیسالوزرای عصر مشروطیت) بود. حسن پیرنیا تحصیلات ابتدایی را در خانه گذراند. پس از پایان دروس مقدماتی، به همراه دو برادرش، حسین و علی، برای تحصیل عازم فرنگ شد. حسن پیرنیا به مسکو رفت و پس از اتمام مدرسهٔ نظام، در دانشکدهٔ حقوق مسکو تحصیل کرد و در پایان این دوره به عنوان وابستهٔ سفارت ایران در سن پترزبورگ مشغول به کار شد... در آستانهٔ انتخابات مجلس پنجم، مشیرالدوله که ریاست انجمن نظارت بر انتخابات را به عهده داشت، با اعلام تمایل مجلس ریاست وزرایی را پذیرفت و در آخرین نشست مجلس چهارم کابینهٔ خود را معرفی کرد (خرداد ۱۳۰۲)، اما این کابینه که به دولت محلل شهرت یافت دوام نیاورد و پیرنیا در اعتراض به دستگیری و تبعید قوام السلطنه توسط سردار سپه از کار کناره گرفت...حسن پیرنیا در ۲۹ آبان ۱۳۱۴ پس از دو سال بیماری درگذشت و در مقبرهٔ خانوادگی در امامزاده صالح تجریش به خاک سپرده شد. داوریها دربارهٔ زندگی سیاسی پیرنیا گوناگون است، اما همه خوشنامی وی را در عرصهٔ سیاست ستوده اند. در آبان ۱۳۵۱ مجلس بزرگداشتی به مناسبت یکصدمین سال تولد او در دانشگاه تهران برگزار شد و رجال و فرهنگ دوستان کشور یادش را گرامی داشتند. در سیاست داخلی، اجرای اصلاحات در رأس برنامه های پیرنیا قرار داشت، و در سیاست خارجی، حفظ بیطرفی و بهرهبرداری از قدرت سوم برای منافع ملی را دنبال میکرد. وی بعدها در پاسخ به منتقدانی که او را محافظه کار میدانستند، نداشتن پشتیبان در مجلس و مخالفت با خواسته های شخصی رجال را مانع اساسی پیشرفت امور دانست. حسن پیرنیا در ده سال آخر عمر اغلب به کارهای فرهنگی و علمی اشتغال داشت و آثار باارزشی همچون مجموعه ی سه جلدی تاریخ ایران باستان و داستان های ایران قدیم و حقوق بینالملل را نوشت. کتاب تاریخ ایران باستان نخستین کتابی است که به شیوه علمی و بر اساس مستندات و کشفیات باستان شناسی دربارهٔ گذشته تاریخی ایران نگاشته شده و هنوز هم مورد توجه است.
★
حسن وثوق، ملقب به وثوق الملک و بعد وثوقالدوله (زاده ۱۲۵۲ - درگذشته بهمن ۱۳۲۹) فرزند میرزا ابراهیم معتمدالسلطنه و نوهٔ پسری محمد قوامالدوله آشتیانی بود. علوم ادبی را از میرزا احمد گلپایگانی و فلسفه را نزد میرزا هاشم رشتی اشکوری و میرزا ابوالحسن جلوه آموخت. او در سفرهایی که به خارج رفت فرانسوی را به خوبی و همچنین انگلیسی را فراگرفت. وثوق در جوانی و در سال ۱۲۷۱ خورشیدی مستوفی آذربایجان شد و لقب وثوق الملک را از ناصرالدین شاه دریافت کرد. در سال ۱۲۷۳ لقب او به وثوق الدوله تغییر یافت. در دورهٔ یکم و دوم مجلس شورای ملی به نمایندگی انتخاب شد و به سمت نیابت ریاست مجلس دست یافت. او از سال ۱۲۹۰ خورشیدی تا اوایل سلطنت رضاشاه شانزده بار عهده دار وزارتخانه های مالیه (دارایی)، خارجه، عدلیه (دادگستری)، داخله (کشور) و معارف (فرهنگ) گردید. پس از فتح تهران توسط مجاهدین، مجلس عالی مرکب از سی نفر برای اداره مملکت تشکیل شد که وثوق الدوله عضو آن بود... وثوقالدوله دو بار نخستوزیر ایران شد. دورهٔ نخستین از مرداد ۱۲۹۵ تا خرداد ۱۲۹۶ خورشیدی و دورهٔ دوم از مرداد ۱۲۹۷ تا تیر ۱۲۹۹ خورشیدی بود. وی در زمان نخستوزیری رابطهٔ خوبی با احمدشاه نداشت و در دورهٔ دوم نخستوزیریاش به شدت از سوی انگلیس پشتیبانی میشد. در جریان کوشش برای تصویب قرارداد ۱۹۱۹ متهم به دریافت رشوه از دولت انگلیس شد. پس از موفق نشدن در تصویب قرارداد ۱۹۱۹ به اروپا رفت. در دوره رضاشاه بخشی از پولی را که برای قرارداد گرفته بود از او پس گرفتند. وثوق در ۱۳۱۴ مدتی رئیس فرهنگستان ایران در دوره رضاشاه بود. از او دیوان شعری هم باقی مانده است و در شعر «وثوق» تخلص میکرد. از معروف ترین بیت های او:
* چون بد آید هرچه آید بد شود/ یک بلا ده گردد و ده صد شود
* شهری و دیاری که در آن همنفَسی نیست/ گر لندن و پاریس بُوَد جز قفسی نیست
* بگذشت در حیرت مرا بس ماه ها و سال ها/ چون است حال ار بگذرد دایم بدین منوال ها
بنا بر نظر زنده یاد ایرج افشار "وثوق الدوله در حکمت و تاریخ و ادب ممارست داشت". پروفسور فضلالله رضا نیز در نوشتار خود از وثوق الدوله به عنوان "دولتمرد ادیب" یاد کرده است. اگر چه وثوق الدوله بخاطر بستن قراردادی که هیچ گاه تصویب نشد بدنام و تا حدودی منزوی گردید اما شاید می توان گفت که او بطور خلاصه دولتمردی بود در دوره ی قاجار و سراینده ای بود با بسی اشعار
★
سید حسن طباطبایی زواره ای معروف به سید حسن مدرس (زاده ی ۱۲۴۹ در شهر زواره از توابع استان اصفهان – درگذشته ی ۱۰ آذر ۱۳۱۶ در کاشمر در جنوب غربی استان خراسان): سیاست مدار و روحانی شیعه ی ایران بود. وی پس از مدتی جهت تحصیل به روستای اسفه در حومه ی قمشه نزد پدربزرگش میرعبدالباقی رفت و پس از درگذشت میرعبدالباقی در شانزده سالگی به اصفهان نقل مکان کرد. او تحصیلات خود را در علوم اسلامی در اصفهان نزد علامه شیخ مرتضی ریزی، جهانگیر خان قشقایی ادامه داد. در نجف نزد مراجعی چون میرزای شیرازی، آخوند خراسانی و سید محمدکاظم یزدی به تحصیل پرداخت. وی تحصیلات حوزوی را تا درجه ی اجتهاد ادامه داد و آنگاه به اصفهان بازگشت و مشغول تدریس فقه و اصول شد... در ۱۲۹۳ شمسی که جنگ جهانی اول شروع شد، دولت ایران رسماً اعلام بیطرفی کرد، اما نیروهای روسیه، انگلیس و عثمانی، بدون توجه به این بیطرفی وارد کشور شدند و به درگیری با یکدیگر پرداختند. در ۱۲۹۵ شمسی بیست و هفت نفر از نمایندگان مجلس و گروهی از رجال سیاسی و مردم عادی به منظور مقابله با حمله روس و انگلیس به ایران، به طرف قم حرکت کردند و در آن شهر «کمیته دفاع ملی» را تشکیل دادند و یک هیئت ۴ نفری را برای اداره امور برگزیدند که مدرس یکی از آنان بود. بعد از تصرف قم به دست روسیه، این کمیته کارش را در کرمانشاه ادامه داد. باید یادآور شد که رضاقلی نظام مافی ملقب به نظامالسلطنه از رجال صاحب نفوذ در دوره قاجار در حین جنگ جهانی اول به همراه برخی رجال و روحانیون از جمله سید حسن مدرس در مبارزه با روسیه و انگلستان، با حمایت آلمان و عثمانی در کرمانشاه دولتی به نام دولت مهاجرین یا دولت در تبعید (حکومت موقت) تشکیل داد و رئیس قوای ملی شد (روانشاد حسین سعادت نوری در سال ۱۳۴۱ ضمن سلسله مقالاتی ماجرای مهاجرت نظام السلطنه مافی و تشکیل حکومت موقت را مورد پژوهش و بررسی قرار داده و علاقه مندان می توانند به آن نوشتارها مراجعه نمایند). سید حسن مدرس پس از کودتای ۳ اسفند ۱۲۹۹، به قزوین تبعید و در آنجا زندانی شد. وی بیش از ۳ ماه در حبس بود. پس از آزادی به نمایندگی مردم تهران در مجلس چهارم انتخاب شد و به عنوان نایب رئیس مجلس و رهبری اکثریت مجلس برگزیده شد. دوره پنجم مجلس در ۱۳۰۲ افتتاح شد و در این دوره که با تغییر سلسله قاجاریه همراه بود، مدرس رهبری اقلیت محافظهکار مجلس را بر عهده داشت... در سال ۱۳۰۵ وی مورد سوءقصد قرار گرفت که از آن جان سالم به در برد. مدرس در جریان قیام نورالله نجفی اصفهانی در دیماه ۱۳۰۵ شمسی در قم علیه اقدامات رضاشاه طی تلگرافی از نورالله نجفی اصفهانی حمایت کرد. رضاخان در ۱۶ مهر ۱۳۰۷ مدرس را دستگیر و به دامغان و مشهد و سپس به خواف تبعید کرد. مدرس ۷ سال در خواف توسط مأموران زیر نظر بود و در ۲۲ مهر ۱۳۱۶ از خواف به کاشمر منتقل شد. مدرس در شب ۱۰ آذر ۱۳۱۶ به طرز مشکوکی درگذشت. آرامگاه وی در شهر کاشمر است. قبر مدرس پس از شهریور ۱۳۲۰ و خروج رضا شاه از ایران، توسط اهالی کاشمر مشخص گردید.
★
حسن ارسنجانی: روزنامه نگار، وکیل دادگستری، معاون نخست وزیر، وزیر کشاورزی، عامل اصلی برنامهٔ اصلاحات ارضی در ایران و سفیر ایران در ایتالیا بود. حسن ارسنجانی فرزند سید محمد حسین ارسنجانی، در سال ۱۳۰۱ خورشیدی در تهران به دنیا آمد. پدرش سید محمد حسین ارسنجانی یک روحانی اهل ارسنجان فارس بود که در جوانی به اتفاق خانواده جهت اعاده مشروطیت به تهران مهاجرت کرد و دورهٔ ابتدایی را در دبستان پهلوی، دورهٔ دبیرستان را در دبیرستان های دارالفنون و سن لوئی به پایان رساند. حسن ارسنجانی در دانشکده حقوق دانشگاه تهران مشغول تحصیل بود که حادثهٔ سوم شهریور ۱۳۲۰ روی داد و او نوشتن مقاله در مطبوعات را شروع کرد. ارسنجانی هنگام تحصیل در مقطع کارشناسی در بانک کشاورزی مشغول به کار شد، او مسوول تهیه طرح تعاونی های روستایی شد و پس از تاسیس این تعاونی ها مدتی ریاست آن را برعهده گرفت. او پس از مدتی از کار خود کنارهگیری کرد و مشغول فعالیتهای روزنامهنگاری (تاسیس و انتشار روزنامهٔ داریا) و حزبی شد. پس از تاسیس حزب دموکرات توسط قوامالسلطنه به عنوان نماینده این حزب از لاهیجان به مجلس پانزدهم راه یافت اما اعتبارنامه او در مجلس رد شد. در زمان نخستوزیری رزمآرا از مشاوران او گردید و برای حل مسئله اراضی، از طریق فروش اراضی خالصه به کشاورزان، طرحی عرضه کرد. ارسنجانی در زمان نخستوزیری محمد مصدق به مخالفان او نزدیک شد، در فاصله کوتاه بین استعفای مصدق در ۲۷ تیر ۱۳۳۱ و بازگشت دوبارهاش به قدرت در ۳۰ تیرماه، ارسنجانی در دورهٔ ۴ روزه ی نخست وزیری قوامالسلطنه به معاونت سیاسی و سرپرست انتشارات و تبلیغات نخستوزیری منصوب شد. در ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ او از مدافعان دولت فضلالله زاهدی خاصه در موضوع قرارداد کنسرسیوم بود. در این هنگام او از یاران نزدیک وزیر دارایی وقت، علی امینی بود. در سال ۱۳۳۹ با رسیدن علی امینی به مقام نخستوزیری او به وزارت کشاورزی گماشته شد. حسن ارسنجانی مهمترین برنامه وزارت کشاورزی را اصلاحات ارضی قرار داد. لایحه اصلاحات ارضی بعدها با تصویب مجلس شورا و سنا به قانون بدل گشت و به عنوان مرحله اول اصلاحات ارضی مشهور شد. علی امینی به واقع مصمم به اجرای اصلاحات در ساختارهای سیاسی و اقتصادی جامعه بود و توسط دستگاه ریاست جمهوری کندی که خواهان اجرای اصلاحات بود حمایت می شد، از همین رو بعضاً اصلاحات مورد نظر کابینه ی امینی به آمریکا نسبت داده میشود. با مخالفت و مقاومت شاه، امینی مجبور به استعفا شد. ارسنجانی ابتدا در کابینه اسدالله علم به عنوان وزیر کشاورزی ابقا و پس از مدت کوتاهی از کار برکنار شد. ارسنجانی از ۱۷ فروردین ۱۳۴۲ تا ۲۶ شهریور ۱۳۴۳ سفیر ایران در ایتالیا بود. او در ایتالیا ازدواج کرد و صاحب فرزند پسر شد، و پس از چندی از همسرش جدا شد. او پس از بازگشت به کشور به کار وکالت پرداخت و سر انجام در ۱۱ خرداد ۱۳۴۸، بر اثر سکتة قلبی، درگذشت.
در عرصه ی دانش
★
محمد حسن خان مقدم مراغهای اعتمادالسلطنه (زادهٔ ۲۶ شهریور ۱۲۲۲ در مراغه - درگذشتهٔ ۱۴ فروردین ۱۲۷۵ در تهران): ملقب به صنیعالدوله و سپس اعتمادالسلطنه، از رجال دربار دورهٔ قاجار (عهد ناصرالدین شاه) و صاحب کتابهای بسیار بود. فرمانداری شوشتر، معاونت استانداری خوزستان، ژنرال آجودانی شاه، وابسته ی نظامی ایران در فرانسه و سرانجام مترجم مخصوص شاه از دیگر مشاغل وی بود. وی در مدرسه ی دارالفنون تحصیل نمود و زبان فرانسه را به خوبی میدانست و معلومات نظامی را نیز در این مدرسه آموخت. او در سال ۱۲۸۰ قمری و با تشویق وزیر مختار وقت فرانسه در ایران همراه با یک هیئت سیاسی به فرانسه مسافرت کرد. وی در دانشگاه پاریس، تاریخ، جغرافیا و ادبیات فرانسوی را آموخت و همچنین در مدت اقامتش در فرانسه زبان انگلیسی را نیز فرا گرفت. در مراجعت به تهران، ناصرالدین شاه وی را به سمت ریاست دارالترجمه همایونی و مترجم مخصوص شاه و همچنین وزیر انطباعات (چاپ و نشر) گمارد و انجمن جغرافیایی پاریس وی را در دو انجمن آسیایی لندن و انجمن جغرافیایی روسیه به عنوان یکی از اعضای خود برگزید. وی چون به دربار شاه راه داشت، نکته های قابل توجهی از زندگی رجال ایران، وضع اجتماعی، زد و بندهای سیاسی و مسائل پشت پرده را به نگارش درآورد. این کتاب به عنوان "روزنامه ی خاطرات" از منابع سودمند مطالعهٔ تاریخ سیاسی و اجتماعی ایران در دورهٔ ناصری محسوب میشود (متن کامل این کتاب در سال ۱۳۴۵ به کوشش روانشاد ایرج افشار براساس نسخهٔ آستان قدس منتشر شد). اعتمادالسلطنه یک ماه پیش از کشته شدن ناصرالدین شاه، در سن پنجاه سالگی و در تهران به علت سکته وفات یافت.
★
حسن شهباز در ۲۳ اسفند ۱۲۹۹ خورشیدی در شهرستان بابل در مازندران به دنیا آمد. از کالج اصفهان و دانشگاه تهران در رشته ی ادبیات انگلیسی دانشنامه گرفت. سپس در دانشگاه "وین" در میشیگان، آمریکا به تحصیل ادامه داد. از نوجوانی به کار ترجمه روی آورد. سالیان متمادی با نشریات معروف و همچنین رادیو ایران همکاری داشت. نخستین اثر او در هجده سالگی زید عنوان "سرگذشت" در پاورقی روزنامه ی مهر ایران به چاپ رسید. از آن پس هر دو سال یا سه سال کتاب تازه ای از او منتشر شد. هوس های امپراتور، ربه کا، برباد رفته از جمله آثار ترجمه اوست. در رادیو برنامه های عدیده نوشت، از آن جمله با آثار جاویدان ادبیات جهان آشنا شوید که مدت ۲۴ سال ادامه داشت. در جراید و مجلات، مقالات اجتماعی، ادبی و انتقادی نوشت و از سال ۱۹۶۷ تا ۱۹۸۱ میلادی در رادیو ملی ایران با مقام مشاور عالی همکاری خود را ادامه داد. حسن شهباز روی هم رفته بیست جلد کتاب انتشار داد که مهم ترین آن ها "سیری در بزرگترین کتاب های جهان" در هفت جلد، زندگی نامه و آثار گوته، ولتر، بالزاک، تاگور، تی-اس الیوت، داستان های کوتاه از نویسندگان آمریکا، راه بی پایان، خاطره ی یک عشق، برگزیده های ادب گیت، کجا می روی، تراژدی فاوست و کتاب جامع افسانه های اپرا می باشد. در مهاجرت ناخواسته به آمریکا در سال ۱۹۸۱، فصلنامه ره آورد را اننشار داد. مدت ده سال در دانشگاه کالفرنیای لوس آنجلس به تدرسی ادبیات فارسی پرداخت و در سال های پایانی عمر، کتابی منتشر کرد زیر عنوان " غرور و مصیبت" که در حقیقت زندگی نامه اوست. و گزیده ای از شعرهای خود را نیز انتشار داده زیرعنوان " با گام های خسته در دشت های دور". از جمله خدمات جنبی جسن شهباز، اجرای مراسم عقد با زبان سعدی و حافظ است و شرکت در مراسم سوکواری در مقام خطیب است. به پاس خدمات فرهنگی، درجه دکترای افتخاری از دانشگاه یویین در کالیفرنیا و درجه ادبی "تورنتون وایلدر" از دانشگاه کلمبیا در نیویورک به او اهدا گردیده است. حسن شهباز سرانجام در ارديبهشت ١٣٨٥ در شهر لس آنجلس در سن ۸۶ سالگی درگذشت.
همچنین توجه نمایید به
برخی از برنامه های ویدیویی حسن شهباز
در عرصه ی هنر
★
ابوالحسن صبا (زادهٔ ۱۲۸۱ در تهران - درگذشتهٔ ۲۹ آذر ۱۳۳۶ خورشیدی در تهران); استاد موسیقی ایرانی، آهنگساز و نوازندهٔ سرشناس ایرانی بود. او از برجستهترین چهرههای موسیقی ایران در هفتاد سال گذشته است. ابوالحسن صبا، در خانوادهای آشنا به موسیقی و اهل ادب متولد گردید. پدرش، ابوالقاسم کمالالسلطنه، پزشک، ادیب و دوستدار موسیقی بود. او سهتار مینواخت. صبا نخستین پویههای موسیقی را از پدرش فرا گرفت. او نزد میرزا عبدالله فراهانی، درویش خان و علینقی وزیری تار و سهتار، نزد حسین هنگ آفرین ویولن، نزد حسین اسماعیلزاده کمانچه، نزد علی اکبرخان شاهی سنتور، نزد اکبرخان نی و نزد حاجی خان ضرب را آموخت. او در جوانی به مدرسه کمالالملک رفت و نقاشی را فرا گرفت. همچنین، در رشتههایی مانند سوهانکاری، نجاری، ریختهگری، معرقکاری و خاتمکاری مهارت کسب کرد که بعداً در ساختن آلات موسیقی به کار بست. صبا، آثار نیما و هدایت را میخواند و با نیما و شهریار روابط نزدیک داشت. صبا، در سال ۱۳۱۱ با دختر عموی نیما، ازدواج کرد که حاصل این ازدواج، سه دختر به نامهای غزاله، ژاله و رکسانا میباشد. ابوالحسن صبا در سال ۱۳۳۶ و به علت ناراحتی قلبی در سن ۵۵ سالگی درگذشت و در قبرستان ظهیرالدوله به خاک سپرده شد
همچنین توجه نمایید به
برخی از برنامه های ویدیویی ابوالحسن صبا
★
حسن شماعی زاده (زادهٔ ۱ آذر ۱۳۲۲ در اصفهان) آهنگساز، خواننده، ساکسوفوننواز و ترانهسرای موسیقی پاپ ایرانی است. برخی از مهمترین آهنگهای موسیقی پاپ ایرانی که توسط خوانندگان سرشناسی چون گوگوش، داریوش، ابی، عارف و… خوانده شده اند، از ساخته های او بوده است. او پس از انقلاب ۵۷ به همراه خانوادهاش به آمریکا مهاجرت کرد و از آن زمان در آمریکا به آهنگسازی و خوانندگی مشغول است. شماعیزاده همچنین دوستدار حیوانات است و روزی ۲–۳ ساعت را با حیوانات خانگی میگذراند. حسن شماعیزاده از ۱۳ سالگی در ارکستر یکی از تئاترهای اصفهان، به عنوان نوازنده کار هنریاش را آغاز کرد. فارغالتحصیل دبیرستان ادب اصفهان. در سال ۱۳۴۱ پس از پایان دوران دبیرستان برای پیشرفت در موسیقی به تهران آمد، و پس از مدتی کار در تئاتر، در سال ۱۳۴۵ وارد رادیو شد. حسن شماعیزاده در سال ۱۳۵۱ آهنگسازی را آغاز کرد و خوانندگان مشهوری مانند گوگوش، داریوش، ابی، ستار، فرهاد مهراد، عارف، مارتیک، رامش، نوش آفرین و معین کارهای موفقی را با آهنگهای او عرضه کردند. حسن شماعیزاده خوانندگی را از سال ۱۳۵۲ آغاز کرد. در سال ۱۳۵۴ شماعیزاده در یک نظرسنجی از سوی مجلهٔ زن روز به عنوان بهترین خواننده مرد سال شناخته شد و در همان نظرسنجی با حدود ۵۰ هزار رأی بهترین آهنگساز سال شناخته شد. حسن شماعیزاده در شهر لسآنجلس از ایالت کالیفرنیای آمریکا سکونت دارد. او در سال ۱۳۴۷ با فاطمه (نوشین) ازدواج کرد که این زندگی مشترک تاکنون نیز ادامه داشته است. او یک پسر به نام افشین و یک دختر به نام عقیق (با نام آمریکایی نیکی) دارد، پسرش دندانپزشک و دخترش در کار خرید و فروش خانه فعال است. او برای اعضای خانوادهاش آهنگهایی هم ساخته است؛ ترانهٔ «پسرم» برای پسرش، ترانهٔ «یه دختر دارم شاه نداره» برای دخترش، و نیز ترانهٔ «همسرم» و «مدیون» برای همسرش. شماعیزاده همچنین ترانه های «رپ» و «دوست دارم» را با همراهی دخترش عقیق خوانده است.
دو تا امام حسن رو جا انداختید...
پیشنهاد سازنده
۱۰ تا عباس
از حضرت عباس تا امیر عباس
چیزی که به سختی گیر میاد....ده تا هوخشتره...
Very Informative. Thanks