پس از تو نمونم برای خدا / تو مرگ دلم را ببین و برو
چو طوفان سنگین ز شاخه ی غم/ گل هستی ام را بچین و برو
که هستم من اون تک درختی/ که در کام طوفان نشسته
همه شاخه های وجودش / ز خشم طبیعت شکسته
ندونستم این را به عالم/ نمی مونه عشقت برایم
که هستم من اون تک درختی/ که در کام طوفان نشسته
همه شاخه های وجودش / ز خشم طبیعت شکسته
ندونستم ای بی خبر ز دلم/ که بی اعتباره وفای تو هم
که هستم من اون تک درختی/ که در کام طوفان نشسته
همه شاخه های وجودش/ ز خشم طبیعت شکسته
تو اکنون ز عشقم گریزونی/ غمم را ز چشمم نمی خونی
ازین غم چه حالم ، نمی دونی...
*
آه این را نمی کنم باور/ که به دل مهر دیگری داری
که به جان غیر نقش روی هما/ یاد عشق فسونگری داری
وحشتم میکشد اگر روزی/ دیده ات غیر روی من بیند
یا به روی لبان شیرینت/ نام دیگر به شوق بنشیند
گر هنوزم عزیز میداری/ از چه اکنون غمگین و تنهایم
*
(برای دکتری عزیز که با عمل جراحی ناراحتی پای مرا رفع کرد - بزرگواری که نخواست نامش را بیاورم: هما میرافشار)
میتونی برچینی اشکامو ز روی گونه هام
میتونی زندگی تازه بذاری پیش پام/ دستای مهربونت حتی با چاقوی تیز
حتی با آهن سرد میتونه، دردو بیرون بکشه
میتونی با دو سه تا جمله پر شور و امید/ مژده شادی به اين دلهای افسرده بدی
دستای مهربونت/ حتی با آهن سرد/ دردو بيرون مي کشه
ميشه گفت يه مسيحا نفسی / گرچه اين حرفارو اين روزا نميگن به کسی
ای طبيب ای که با چرخش يک چاقوی تيز/ خونه دردی رو کندی ز وجودی تب دار
اگه اون دستای پر قدرت تو مي تونه/ عقده رو از روی قلبم بردار
*
اون نگاه گرم تو جام شرابه/ اما سرابه
زندگي بي چشم تو رنج و عذابه/ رنج و عذابه
آهِ من ترسم شبي دامنت بگيره
دامنت بگيره/ با دلم بازي مکن عاشق و اسيره
ترسم بميره/ یک شب از روی صفا ای بلای دلها
با دلم وفا کن/ يا وفا کن با دلم يا منو رها کن/ يا منو رها کن
ميشکني شيشه دلم قدرشو ندوني
قدرشو ندوني/ مهربوني با همه با من و دل من نامهربوني
*
ز شراب بوسه های تو هنوز مست مستم/ تو ببین چقدر مستم که سبوی می شکستم
چو لبان بوسه خواهت اثر شراب دارد/ دل اگر همی ببندم بخدا که پست پستم
پس از این کسی نبیند به کفم پیاله می/ دگرم همی چه حاجت چوگرفته تو مستم
بخدا که جان مایی مرو از تنم تواي جان/ كه ز بود تست بودم كه ز هست تست مستم
بنگر زفرط مستي ره خانه را ندانم/ تو بيا بگير دستم كه دگر زپا نشستم
به كف صبا مي فشان سر زلف شام رنگت/ كه به تار تار مويت همه عمر خويش بستم
مكنم تو منع زاهد پس از اين زمي پرستي/ نگهش مي و لبش مي چه كنم كه مي پرستم
*
تالیفات او
.کتاب " گلپونه ها"، اولین کتاب شعر هما میر افشار است و در سال ۱۳۵۲ منتشر شده است. هما میرافشار مجموعه شعر دیگری هم دارد به نام " آلاله ها" که در سال ۱۳۸۰ در تهران به چاپ رسیده است.
*
مصاحبه های او
گفتگوی تلفنی هفته نامه ی جوانان با هما میرافشار در تاریخ ۶ اردیبهشت ۱۳۵۵ خورشیدی:
تارنمای دلواره ها
گفتگوی هما میرافشار با هایده
گفتگوی پژمان اکبرزاده با هما میرافشار
پیرامون سرود نوبهار
با بهترین آرزوها برای هما بانو میرافشار شاعره ی آشنا به هنرهای موسیقی و ترانه سرایی. روزگاران بر هما بانو و خانواده ی گرامی میرافشار جاودانه خوش و شادان باد
دکتر منوچهر سعادت نوری
She is one of my favorite poetess and song-writers. Thank you for this post