ویدیو
نظرات
تازه ترین ویدیو های fozolie
یوتیوب: جناب خان ۹۷
fozolie | ۶ سال قبل
۰ ۲۵۰
یوتیوب: زودنیوز: قهرمانی بانوان
fozolie | ۶ سال قبل
۱ ۲۹۴
یوتیوب: مجتهدزاده: مصدق عوامفریب بود
fozolie | ۶ سال قبل
۱ ۲۸۳
برداشته از گفتگو با دکتر مینا.
....
در اینجا لازم به یادآوری است که شرکت سابق نفت انگلیس و ایران صاحب دارائیها و تأسیسات قابل ملاحظهای در نقاط مختلف جهان و تعدادی بیشمار شرکتهای تابعه درخارج از ایران بود که مهمترین آنها عبارت بودند از:
• شرکت نفتکش بریتانیا
• شرکتهای پالایش و توزیع نفت در کشورهای مختلف جهان
• جایگاههای فروش بنزین در اقصی نقاط دنیا
• پنجاه درصد سهام شرکت نفت کویت
• ۵/۴۷ درصد سهام شرکت نفت عراق
با یک بررسی اجمالی از آنچه در بالا شرح داده شد میتوان نتیجه گرفت که آخرین پیشنهاد مشترک چرچیل ـ ترومن که در فوریه سال ۱۹۵۳ به دکتر مصدق تسلیم گردید نه تنها کلیه اصول و اهداف ملی شدن صنعت نفت را تأمین مینمود، بلکه با توجه به اوضاع و احوال بینالمللی نفت در آن زمان بهترین پیشنهاد و شرایطی بود که به علت مداخله مؤثر و فشار دولت امریکا و شخص ترومن حصول آن امکان پذیر گردیده بود.
بنابراین با کمال تأسف باید به این نتیجه رسید که دکترمصدق با رد این پیشنهاد، یک موفقیت طلائی و بینظیر را که برای هیچکس جز او حاصل نمیشد از دست داد. چنانچه دکترمصدق با موقعیت و محبوبیتی که درآن زمان داشت آخرین پیشنهاد مشترک چرچیل و ترومن را پذیرفته بود، و به عقد قراردادی جدید بر مبنای آن توافق نموده بود، نه تنها اداره کامل تمام عملیات صنعت نفت از همان سال بدست شرکت ملی نفت ایران سپرده شده بود، بلکه مسیر تاریخ و سرنوشت سیاسی و اقتصادی و اجتماعی ایران بکلی تغییر میکرد. نه واقعة ۲۸ مرداد اتفاق میافتاد و نه ملت ایران به بلای انقلاب اسلامی دچار میگردید.....
بجا خواهد بود که بحث دربارة جریان ملی شدن نفت و اشتباه دکترمصدق و مشاورین او در رد آخرین پیشنهاد مشترک چرچیل ـ ترومن با اظهارات لرد فریزر (Fraser) رئیس شرکت نفت انگلیس و ایران که پس از سقوط دولت دکترمصدق و عقد قرارداد کنسرسیوم در سال ۱۹۵۴ بیان شده و در صفحة۵۱۱ کتاب تاریخ شرکت بریتیش پترولیوم مندرج است خاتمه داده شود.
«فریزر و هیئت مدیره به این واقعیت پی برده بودند که شرکت دیگر احتیاج مبرم به نفت ایران نداشت ولی به دعوای با ایران از نظر حیثیت و اعتبار مینگریست که شرکت نمیتوانست به هیچ قیمتی از دست بدهد چون به موقعیت آن در سایر کشورهای تولید کننده صدمه میزد. از این بابت اعتبار و شهرت شرکت به نحو رضایتبخشی حفظ گردید. زیرا نه تنها در کنسرسیوم نفت ایران چهل درصد سهیم گشت، بلکه مهمتر از آن، روند غیرقابل تردید بسوی حذف و خروج قطعی شرکت از ایران به جهت عکس سوق داده شد. از اینرو شرکت برخلاف عقیده باطنی، خود را به مصدق مدیون میداند که با وجود آنکه با بازی کردن مؤثر با ترس شدید آمریکا از کمونیزم و بدست آوردن امتیاز پس از امتیاز از انگلیسها که منجر به پیشنهاد فوریه ۱۹۵۳ گردید و در نتیجه آن، ایرانیها اختیار کامل عملیات صنعت نفت را خود بدست میگرفتند و شرکت فقط باسهم کوچکی در کنسرسیوم بینالمللی خریدار نفت ایران باقی میماند در آن مرحله اشتباه بزرگی مرتکب شد و پی نبرد که آنچه امتیاز امکان داشت، بدست آورده بود.»