عمومی

دنبال کن


عضو از ۱۱ مهر ۱۳۹۱

بس دعاها کان زیانست و هلاک وز کرم می‌نشنود یزدان پاک—مولانا
بس دعاها کان زیانست و هلاک وز کرم می‌نشنود یزدان پاک—مولانا
نمی یابم تو را در دل، نه در عالم نه در گیتی کجا جویم تو را آخر، من حیران نمی دانم—عراقی
جایی که بی‌عدالتی جایگزین قانون شود، مبارزه به وظیفه‌ای مبرم تبدیل می‌گردد.—اسپینوزا
از شعله‌افکن ستبر برنجی که در دست داشت و سرش مثل کله افعی می‌نمود مایع محترقه و زهرآگینی درفضا پخش می‌شد. خون در رگ‌هایش به سرعت می‌دوید، کوبش نبض‌هایش از زیر پوست طنین می‌افکند. دستانش به مهارت سرپنجه استادی سرگشته که سمفونی آتش و داغ سوزنده را می‌نوازد، به حرکت درآمد تا آخرین شکوفه‌های فرهنگ و ادب را به غارت ستاند—فارنهایت ۴۵۱
بی گاه شد بی‌گاه شد خورشید اندر چاه شد خیزید ای خوش طالعان وقت طلوع ماه شد—مولوی
از آن زمان که به حافظ رسید صوت حبیب فضای سینه شوقم هنوز پر از صداست—حافظ
بر روی زمین چیزی بزرگتر از انسان نیست و در انسان چیزی بزرگتر از فکر او—همیلتون
بر روی زمین چیزی بزرگتر از انسان نیست و در انسان چیزی بزرگتر از فکر او—همیلتون
من سکوت خویش را گم کرده ام لاجرم در این هیاهو گم شدم من که خود افسانه می پرداختم عاقبت افسانه مردم شدم—فریدون مشیری

بیشتر