عمومی
دنبال کن
عضو از ۱۵ مهر ۱۳۹۱
دو نگاره متفاوت از شاهزاده خانمهای قجری
این روزها سرم شلوغ است ولی دلم نیامد این نگارهها را به اشتراک برای ایرانیانِ واقعی و به ویژه هنر دوست نگذارم.
درینجا شاهدِ دو نگاره ی متفاوت از شاهزاده خانمهای قجری هستید که مطمئنا درباری نبوده و احتمالا متعلق به قجر زادههای اروپا رفته پایتخت بوده است. نکته جالب زیاد دارد، اولی آن این است که روی این نگارهها (دو نگاره به هم چسبیده و قاب شده، بی سلیقه گی کردند و انگاری صاحبِ قبلی این خَرّیت را مرتکب شده و قابِ اصلی ایران مَخدوش شده است!) شاهزاده خانمهای قجری نامِ گذاشتند ولی در واقعیت هر دو نگاره متعّلق به یک نفر است.
نکته ی بعدی لباسِ بانوی سمتِ چَپ است که به گمانَم بیشتر به دوره ی پَهلوی اول میخورد تا به خودِ دوره ی قاجار!...
متأسفانه قسمتی از هر دو نگاره بُرش خوردند، خارجیها را میتوانند خَر کنند اما بنده را خیر، نگاه به نگاره ی سمتِ راست کنید، آن که لباسِ فرنگی دارد، قسمتی از گلدان و احتمالاً قسمتی از دستِ نگاره ی بانوی دست چَپ مخفی شده است.
شوربختانه نمیدانیم نقاش کیست، نسبت به طرحهای دیگر خیلی حرفهای نیست، شاید حتّی متعلق به شخصی بوده که روزی از همسرِ خود این نقشها را کشیده و بنده بیاد دارم که بسیار از این نگارهها در بینِ خانوادهها دیده میشد.
درینجا شاهدِ دو نگاره ی متفاوت از شاهزاده خانمهای قجری هستید که مطمئنا درباری نبوده و احتمالا متعلق به قجر زادههای اروپا رفته پایتخت بوده است. نکته جالب زیاد دارد، اولی آن این است که روی این نگارهها (دو نگاره به هم چسبیده و قاب شده، بی سلیقه گی کردند و انگاری صاحبِ قبلی این خَرّیت را مرتکب شده و قابِ اصلی ایران مَخدوش شده است!) شاهزاده خانمهای قجری نامِ گذاشتند ولی در واقعیت هر دو نگاره متعّلق به یک نفر است.
نکته ی بعدی لباسِ بانوی سمتِ چَپ است که به گمانَم بیشتر به دوره ی پَهلوی اول میخورد تا به خودِ دوره ی قاجار!...
متأسفانه قسمتی از هر دو نگاره بُرش خوردند، خارجیها را میتوانند خَر کنند اما بنده را خیر، نگاه به نگاره ی سمتِ راست کنید، آن که لباسِ فرنگی دارد، قسمتی از گلدان و احتمالاً قسمتی از دستِ نگاره ی بانوی دست چَپ مخفی شده است.
شوربختانه نمیدانیم نقاش کیست، نسبت به طرحهای دیگر خیلی حرفهای نیست، شاید حتّی متعلق به شخصی بوده که روزی از همسرِ خود این نقشها را کشیده و بنده بیاد دارم که بسیار از این نگارهها در بینِ خانوادهها دیده میشد.
دسته: هنری
همسرِ وزیرمختارِ امریکا در حال توزیعِ مایحتاج به مَردم گرسنه در تهران
هر هزار سال یکبار از آرشیو کتابخانه ی ملی کنگره ی آمریکا اسناد و تصاویرِ خوبی به بیرون میآید، اینبار توجهَم به چند تصویر جلب شد که مربوط به خانم لوئیز دریفوس ـ همسر وزیرمختار آمریکا در حال توزیع غذا و مایحتاج از میان مردم گرسنه در حاشیه تهران بودند.
این تصاویر مربوط به سالِ ۱۹۴۳ میلادی است، احتمالا فصلِ زمستان است و قحطی و گرسنگی در کشور بیداد میکند.
باید یادآوری کنم که یک روز پس از آغاز جنگ جهانی دوم، ايران طی اعلاميهای بی طرفی خود را در اين نبرد اعلام كرد و به اتباع خارجیي نیز اخطار داد از هرگونه بروزِ احساسات منافی با بی طرفی ايران بپرهيزند اما این امر نیز نتوانست مانع از سرایت آتش جنگ به خاک ایران شود، در ۳ شهریور۱۳۲۰ خورشیدی، نيروهای متفقين شامل انگلیس و شوروی بدون توجه به بی طرفی ایران از جنوب و غرب و از زمین و هوا به ایران حمله کردند و شهرهای سرِ راه را اشغال کرده و به سمت تهران آمدند.
به محققین و علاقمندانِ حرفهای تاریخِ ایران (منظور ایرانیانِ واقعی بی طرف است و نه آن دسته نا آگاهانِ تازه بدوران رسیده آمریکا نشین) حتما به آرشیو رایانهای کتابخانه ی ملی کنگره ی آمریکا سر زده و تصاویرِ بیشتری درین زمینه بیابند.
این تصاویر مربوط به سالِ ۱۹۴۳ میلادی است، احتمالا فصلِ زمستان است و قحطی و گرسنگی در کشور بیداد میکند.
باید یادآوری کنم که یک روز پس از آغاز جنگ جهانی دوم، ايران طی اعلاميهای بی طرفی خود را در اين نبرد اعلام كرد و به اتباع خارجیي نیز اخطار داد از هرگونه بروزِ احساسات منافی با بی طرفی ايران بپرهيزند اما این امر نیز نتوانست مانع از سرایت آتش جنگ به خاک ایران شود، در ۳ شهریور۱۳۲۰ خورشیدی، نيروهای متفقين شامل انگلیس و شوروی بدون توجه به بی طرفی ایران از جنوب و غرب و از زمین و هوا به ایران حمله کردند و شهرهای سرِ راه را اشغال کرده و به سمت تهران آمدند.
به محققین و علاقمندانِ حرفهای تاریخِ ایران (منظور ایرانیانِ واقعی بی طرف است و نه آن دسته نا آگاهانِ تازه بدوران رسیده آمریکا نشین) حتما به آرشیو رایانهای کتابخانه ی ملی کنگره ی آمریکا سر زده و تصاویرِ بیشتری درین زمینه بیابند.
دسته: تاریخ
دخترِ شرابخوارِ صفوی در دوره ی قاجار
قبلاً چند نمونه از این قِسم هنر را دیده بودم اما خیلی توجّهَم را جَلب نمیکرد چرا که چندان نمونه های خوبی نبودند تا اینکه با این نگاره ی زیبا آشنا شدم.
نقشی را که ملاحضه می فرمائید مربوط به دوره ی قاجار است، نقش صفویایی صورتِ دخترک گولِتان نزند، پیراهن صورتی و بطری شرابی بدست و فنجانَش طلا که آن زمان رسم بود بدین سبک میگساری کنند و اِنگاری نقّاش از این جریان با خبر بود چرا که از زندیه به بعد ـ جام و جام نوشی باب مجالس و بَزم ها شد.
چرا شاهد این چنین نَقشی در دوره ی قاجار هستیم ـ خبر ندارم، پُرسِجو کردم، میبایستی صبر کنیم تا سندی درینباره پیدا کنم، احتمال زیاد این است که این نگاره همچو بسیاری از این قِسمْ جات سفارشی بوده و تصویری را که تماشا می کنیم ـ نمای یک شخص حقیقی است و سفارش دهنده ـ نگاره را اینگونه طَلَب کرده است.
این نگاره با ارزش و تک چندی دیگر به حراج رسیده و عاشقان میبایستی بیش از چند هزار دلاری خرج کرده تا این دخترِ شرابخوار صفوی را تصاحب کنند.
نقشی را که ملاحضه می فرمائید مربوط به دوره ی قاجار است، نقش صفویایی صورتِ دخترک گولِتان نزند، پیراهن صورتی و بطری شرابی بدست و فنجانَش طلا که آن زمان رسم بود بدین سبک میگساری کنند و اِنگاری نقّاش از این جریان با خبر بود چرا که از زندیه به بعد ـ جام و جام نوشی باب مجالس و بَزم ها شد.
چرا شاهد این چنین نَقشی در دوره ی قاجار هستیم ـ خبر ندارم، پُرسِجو کردم، میبایستی صبر کنیم تا سندی درینباره پیدا کنم، احتمال زیاد این است که این نگاره همچو بسیاری از این قِسمْ جات سفارشی بوده و تصویری را که تماشا می کنیم ـ نمای یک شخص حقیقی است و سفارش دهنده ـ نگاره را اینگونه طَلَب کرده است.
این نگاره با ارزش و تک چندی دیگر به حراج رسیده و عاشقان میبایستی بیش از چند هزار دلاری خرج کرده تا این دخترِ شرابخوار صفوی را تصاحب کنند.
دسته: هنری
اولین بهائیان ژاپنی
اولین بهائیان ژاپنی، آقای کانیچی یاماموتو و فرزندانش که عبدالبها نامِ پارسی بروی آنها گذاشت، خانم جوری موچیزوکی، این تصاویر ـ در کالیفرنیا در سال ۱۹۲۰ میلادی ـ در زمان سفرهای تبلیغی عبدالبها به آمریکای شمالی برداشته شد.
دسته: مذهب
تقاضای يک چاکر (شاپور بختيار) از اعليحضرت همايونی
تقاضای يک چاکر (شاپور بختيار) از اعليحضرت همايونی
دوازدهم آذر ماه ۴۳
به پيشگاه اعليحضرت همايون شاهنشاهی
پس از تحمل نابسامانی های بيشمار بر چاكر مسلم گرديد كه ادامه زندگی در ايران چه از نظر مادی و چه از نظر معنوی ميسر نيست. اينک با نهايت خضوع از پيشگاه مبارک تقاضا دارد كه به منظور شروع يک زندگی آرام و خالی از دغدعه و مخصوصاً برای رسيدگی و توجه به تعليم و تربيت فرزندانم مقرر فرمايند كه دستگاه مربوط راجع به صدور گذرنامه برای چاكر اقدام نمايد.
جای آن نيست كه خاطر عاطر را ملول نمايم ولی همين قدر معروض می دارد كه با وجود اين كه چندی پيش از طرف ذات همايونی دستور رسيدگی و ترميم اجحافات نسبت به چاكر صادر شده بود تا زمانی كه اين توهم مبنی بر عدم عنايت اعليحضرت برجاست دستگاه دولت از ايجاد تضييقات وحقكشی های دست نخواهد كشد.
اكنون از پيشگاه همايونی تقاضای اجازه مهاجرت با فرزندانم را دارم می توانم با صراحت و صداقت ذاتی به عرض برسانم كه نزد وجدانم همواره خود را يك عنصر صديق وفادار و اصولی نسبت به اعليحضرت همايونی و كشور ايران می دانم ـ با وجود اشكالات مسلمی كه اقامت در كشور بيگانه آن هم بدون سرمايه پس از گذران ايام جوانی در بر خواهد داشت، اميدوارم تقاضای چاكر مورد قبول ذات مبارک واقع شود.
چاكر شاپور بختيار
دوازدهم آذر ماه ۴۳
به پيشگاه اعليحضرت همايون شاهنشاهی
پس از تحمل نابسامانی های بيشمار بر چاكر مسلم گرديد كه ادامه زندگی در ايران چه از نظر مادی و چه از نظر معنوی ميسر نيست. اينک با نهايت خضوع از پيشگاه مبارک تقاضا دارد كه به منظور شروع يک زندگی آرام و خالی از دغدعه و مخصوصاً برای رسيدگی و توجه به تعليم و تربيت فرزندانم مقرر فرمايند كه دستگاه مربوط راجع به صدور گذرنامه برای چاكر اقدام نمايد.
جای آن نيست كه خاطر عاطر را ملول نمايم ولی همين قدر معروض می دارد كه با وجود اين كه چندی پيش از طرف ذات همايونی دستور رسيدگی و ترميم اجحافات نسبت به چاكر صادر شده بود تا زمانی كه اين توهم مبنی بر عدم عنايت اعليحضرت برجاست دستگاه دولت از ايجاد تضييقات وحقكشی های دست نخواهد كشد.
اكنون از پيشگاه همايونی تقاضای اجازه مهاجرت با فرزندانم را دارم می توانم با صراحت و صداقت ذاتی به عرض برسانم كه نزد وجدانم همواره خود را يك عنصر صديق وفادار و اصولی نسبت به اعليحضرت همايونی و كشور ايران می دانم ـ با وجود اشكالات مسلمی كه اقامت در كشور بيگانه آن هم بدون سرمايه پس از گذران ايام جوانی در بر خواهد داشت، اميدوارم تقاضای چاكر مورد قبول ذات مبارک واقع شود.
چاكر شاپور بختيار
دسته: تاریخ
مردِ ایرانی خوش لباسِ دوره صفوی
به احتمالِ زیاد این یکی از بهترین تصاویری است که میتوان شاهد گرفت دالِ بر خوش پوشی مردانِ ایرانی از قدیم تا به حال... این نگاره با ارزش (که بلختم تا به حال ندیده بودید!) را علیقلی جبهدار نقاشی کرده است. علیقلی مهمترین نقاش فرنگیساز اواخر قرن هفده و اوایل هجده میلادی ایران است. وی تکنیکهای ایرانی و اروپایی را توأمان و در کنار هم به کار میبُرد.
برخلاف آنچه که عدهای معتقدند که جبهدار مسیحی و از مردم آلبانی بوده که در زمان شاه عباس دوم صفوی به ایران آمده، تغییر مذهب داده و در بدایت حال به جبهخانه (اسلحهخانه) دولتی راه یافته است، دکتر یعقوب آژند بر این باور است که وی فرنگی نبوده، بلکه از اهالی گرجستان بودهاست، (در دورهٔ صفوی مسیحیان آن دیار را فرنگی مینامیدند). وی نواده قرچقای خان گرجی، سپهسالار کل قشون ایران و حاکم مشهد در دوره شاه عباس اول است.
نامِ این نگاره شاهزاده جوان میباشد و آبرنگ کار بوده ـ گواشْ و طلا بر روی کاغذ.
اما نکته جالبتر نوع پوششِ شاهزاده جوان است، همانگونه که مشاهده می کنیم پیراهن ایشان از پارچه ی حریر ـ بسیار کوتاه و بدون یقه بوده و قبایش تا زیرِ کمر بسیار تنگ و چسبان است، از کمر به پائین قبا کمى عریضتر است و تا نیمه پاشنه ی پا دیده مىشود.
زیر قبا نیم تنه ی بلندى از چیت آستردار پوشیده ـ دو لبه ی نیم تنه مزبور در جلو، روى هم مىافتاده و سینه ی آن باز است، در صورتىکه پیش سینه ی قبا باز است.
به احتمالِ قوی ایشان جوراب نیز بپا دارد که آنرا نمیبینیم و اما کفشهای زیبا ایشان ـ چکمههاى محکمْ چرمِ بلغارْ پنجه باریک است که ساقه آنها تا بالاى زانو مىرسد، پاشنه این چکمهها بسیار بلندتر از کفشهاى مردان اروپائى است.
اضافه کنم که از وضع شال کمرِایشان به آسانى مىتوان پى به مقامِ اجتماعى وی برد، دشنه ی اعیان مرصّع و غلاف آنکه از چوب سبک وزن خوش بوى ساخته شده است، بالاپوشِ گشادِ شاهزاده از پوست گوسفند تهیه شده و نشان دهنده سرمای هوا در زمانِ ترسیمِ این نقش است.
برخلاف آنچه که عدهای معتقدند که جبهدار مسیحی و از مردم آلبانی بوده که در زمان شاه عباس دوم صفوی به ایران آمده، تغییر مذهب داده و در بدایت حال به جبهخانه (اسلحهخانه) دولتی راه یافته است، دکتر یعقوب آژند بر این باور است که وی فرنگی نبوده، بلکه از اهالی گرجستان بودهاست، (در دورهٔ صفوی مسیحیان آن دیار را فرنگی مینامیدند). وی نواده قرچقای خان گرجی، سپهسالار کل قشون ایران و حاکم مشهد در دوره شاه عباس اول است.
نامِ این نگاره شاهزاده جوان میباشد و آبرنگ کار بوده ـ گواشْ و طلا بر روی کاغذ.
اما نکته جالبتر نوع پوششِ شاهزاده جوان است، همانگونه که مشاهده می کنیم پیراهن ایشان از پارچه ی حریر ـ بسیار کوتاه و بدون یقه بوده و قبایش تا زیرِ کمر بسیار تنگ و چسبان است، از کمر به پائین قبا کمى عریضتر است و تا نیمه پاشنه ی پا دیده مىشود.
زیر قبا نیم تنه ی بلندى از چیت آستردار پوشیده ـ دو لبه ی نیم تنه مزبور در جلو، روى هم مىافتاده و سینه ی آن باز است، در صورتىکه پیش سینه ی قبا باز است.
به احتمالِ قوی ایشان جوراب نیز بپا دارد که آنرا نمیبینیم و اما کفشهای زیبا ایشان ـ چکمههاى محکمْ چرمِ بلغارْ پنجه باریک است که ساقه آنها تا بالاى زانو مىرسد، پاشنه این چکمهها بسیار بلندتر از کفشهاى مردان اروپائى است.
اضافه کنم که از وضع شال کمرِایشان به آسانى مىتوان پى به مقامِ اجتماعى وی برد، دشنه ی اعیان مرصّع و غلاف آنکه از چوب سبک وزن خوش بوى ساخته شده است، بالاپوشِ گشادِ شاهزاده از پوست گوسفند تهیه شده و نشان دهنده سرمای هوا در زمانِ ترسیمِ این نقش است.
دسته: هنری
وصیت نامه عباس میرزا نایب السلطنه
برای اولین بار؛ وصیت نامه عباس میرزا نایب السلطنه ـ سپهسالار ایران.
بیماری مزمنی که دستگاه گوارش و کلیههای عباس میرزا را مورد حمله قرار داده بود، مزاج این شاهزاده را از حال اعتدال خارج ساخته و باعث شده بود او از لحاظ بنیه ضعیف شود. این امر لزوم مداوا و درمان فوری و مستمر را ایجاب میکرد اما اشتغالات جنگی و سیاسی و حرکتهای مداوم او برای امنیت دادن به شهرهای نآمن و سرکوبی گردنکشان اجازهٔ استراحت و معالجه را به او نمیداد و معالجات طبیب او «کورمک» نیز مؤثر واقع نمیشد.
هرات در محاصره بود، که شاه قاجار به دلیلی نامعلوم عباس میرزا را فراخواند. سپهسالار ایران، فرزند خویش را برای ادامه محاصره شورشیان در هرات باقی گذاشت و عازم تهران شد، اما در حوالی مشهد، بیماری کهنه کلیهاش تشدید شده و در شهر مشهد درگذشت.
میتوان در وصیت نامه خواند؛ درباره محل دفن خود، چگونگی تقسیم اموال و جواهراتش و آرزوی رهایی اسرای خراسان از دست تُرکمانها و اُزبکها.
متعلق به مجموعه بهمن بیانی.
بیماری مزمنی که دستگاه گوارش و کلیههای عباس میرزا را مورد حمله قرار داده بود، مزاج این شاهزاده را از حال اعتدال خارج ساخته و باعث شده بود او از لحاظ بنیه ضعیف شود. این امر لزوم مداوا و درمان فوری و مستمر را ایجاب میکرد اما اشتغالات جنگی و سیاسی و حرکتهای مداوم او برای امنیت دادن به شهرهای نآمن و سرکوبی گردنکشان اجازهٔ استراحت و معالجه را به او نمیداد و معالجات طبیب او «کورمک» نیز مؤثر واقع نمیشد.
هرات در محاصره بود، که شاه قاجار به دلیلی نامعلوم عباس میرزا را فراخواند. سپهسالار ایران، فرزند خویش را برای ادامه محاصره شورشیان در هرات باقی گذاشت و عازم تهران شد، اما در حوالی مشهد، بیماری کهنه کلیهاش تشدید شده و در شهر مشهد درگذشت.
میتوان در وصیت نامه خواند؛ درباره محل دفن خود، چگونگی تقسیم اموال و جواهراتش و آرزوی رهایی اسرای خراسان از دست تُرکمانها و اُزبکها.
متعلق به مجموعه بهمن بیانی.
دسته: تعیین نشده
شاهزاده خانم نیمه عریان و چوگان باز
شاهزاده خانم قَجری نیمه عریان و چوگان باز، اواسطِ قرنِ نوزدهمِ میلادی، نقاش ناشناس، کلکسیونِ خصوصی.
دسته: هنری
معشوقهٔ قجری در حال نواختن تار
معشوقهٔ قجری در حال نواختن تار، با ظرف میوه و شراب، نگارگر ناشناس، رنگ روغن روی بوم، سده ۱۹ ترسایی
دسته: هنری
جواد سعید، هم مالِه کِشی خمینی را کرد و هم اِعدام شد
جواد سعید نمونهٔ همان است که هم پیاز خورده و سپس فَلَک شد... در میانِ کُتُبِ آرشیوِ مفقودهٔ بایگانی راکدِ مجلس ـ به سندِ استخراج شده (البته امضا ندارد) بر میخوریم که جواد سعید رئیس مجلس شورای ملی در روز ۱۷ بهمن ماه ـ در آخرین جلسه علنی مجلس، بازگشت خمینی را تبریک گفته ـ به این مضمون:
بازگشت حضرت آیت الله العظمی خمینی مرجع عالیقدر تشیع را به خاک وطن از طرف خود و عموم نمایندگان خوش آمد گفته از درگاه قادر متعال مسئلت مینماییم که تشریف فرمایی ایشان برای ملت و مملکت توأم با صلح و صفا باشد. ما عمیقاً معتقد هستیم که باید از طریق مذاکرات و به طور مسالمتآمیز مملکت از این بنبست خارج شود تا خدای ناکرده از هرگونه درگیری و برخورد که مآلاً برای ملت و مملکت نتایج بسیار اسفآوری خواهد داشت جلوگیری شود. از خداوند بزرگ مسئلت داریم که ملت و مملکت ما را در کنف حمایت خود از هر گزندی محفوظ و مصون بدارد.
دکتر جواد سعید در دوره بیست و یکم مجلس به نمایندگی از مردم ساری به مجلس شورای ملی راه یافت و به مدت چهار دوره نماینده و ده سال نیز نایب رئیس بود. وی در تشکیل کانون مترقی و حزب ایران نوین مشارکت داشت و معاون اجرایی حزب ایران نوین و عنصر فراکسیون پارلمانی این حزب بود که پس از انحلال حزب ایران نوین به عضویت حزب رستاخیز درآمد و مدت کوتاهی نیز دبیرکل این حزب بود.
وی پس از واقعهٔ بهمن ۵۷ ـ در تاریخ ۱۸ اردیبهشت ۱۳۵۸ خورشیدی در دادگاه انقلاب محکوم به اعدام و اموالَش مصادره شد.
بازگشت حضرت آیت الله العظمی خمینی مرجع عالیقدر تشیع را به خاک وطن از طرف خود و عموم نمایندگان خوش آمد گفته از درگاه قادر متعال مسئلت مینماییم که تشریف فرمایی ایشان برای ملت و مملکت توأم با صلح و صفا باشد. ما عمیقاً معتقد هستیم که باید از طریق مذاکرات و به طور مسالمتآمیز مملکت از این بنبست خارج شود تا خدای ناکرده از هرگونه درگیری و برخورد که مآلاً برای ملت و مملکت نتایج بسیار اسفآوری خواهد داشت جلوگیری شود. از خداوند بزرگ مسئلت داریم که ملت و مملکت ما را در کنف حمایت خود از هر گزندی محفوظ و مصون بدارد.
دکتر جواد سعید در دوره بیست و یکم مجلس به نمایندگی از مردم ساری به مجلس شورای ملی راه یافت و به مدت چهار دوره نماینده و ده سال نیز نایب رئیس بود. وی در تشکیل کانون مترقی و حزب ایران نوین مشارکت داشت و معاون اجرایی حزب ایران نوین و عنصر فراکسیون پارلمانی این حزب بود که پس از انحلال حزب ایران نوین به عضویت حزب رستاخیز درآمد و مدت کوتاهی نیز دبیرکل این حزب بود.
وی پس از واقعهٔ بهمن ۵۷ ـ در تاریخ ۱۸ اردیبهشت ۱۳۵۸ خورشیدی در دادگاه انقلاب محکوم به اعدام و اموالَش مصادره شد.
دسته: تاریخ