akhbar-rooz.com:

 

جناب آقای رضا پهلوی عزیز!
با سلام و احترام

محسن مخملباف هستم. شهروند ایرانی که مدت چهار سال و نیم برای مبارزه با استبداد شاه در زندان پدر شما بوده ام. هنگام دستگیری گلوله خوردم و برای مداوا تنها دو هفته در بیمارستان ماندم، اما در زندان شاه در ١٧سالگی چنان شکنجه شدم که برای آنکه بتوانم دوباره روی پای خودم راه بروم، چهار بار جراحی شدم و مدت صد روز در بیمارستان بستری شدم. اکنون بعد از ٤٣ سال هنوز به اندازه ٢٠ سانت در ٢٠ سانت، یادگارهای شکنجه دوران شاه بر بدنم باقی مانده است.

این ها را نمی گویم که رضا پهلوی را برنجانم یا شرمنده سازم، که گناه پدر بر پسر نمی نویسند. از آن بالاتر برخورد من با خانواده شما از پشت عینک رنج های آن دورانم نیست. شاهد بوده اید که پس از درگذشت برادرتان، چنان از داغ مادرتان متاثر شدم که نامه ای برای تسلی ایشان به این مضمون فرستادم:

"دختری که در روز عروسی اش پرندگان را از قفس آزاد کرد، امروز پرنده دیگرش از قفس آزاد شد..."

ساعتی بعد، خانم فرح تلفن مرا یافتند و روی پیغام گیر تلفن خانه ما این پیام را گذاشتند: 

"آقای مخملباف! از بین تسلیت هایی که برایم ارسال شده، تنها حرفهای شما مرا آرام کرد و تحمل این شرایط جانکاه را برایم ممکن می کند تا بتوانم روی پای خودم بایستم. الان دارم برای به خاک سپردن پسرم به آمریکا می روم. خیلی دوست دارم بعد از برگشتنم از آمریکا شما را ملاقات کنم..."

برو به آدرس