دستها بر چشم می­گذارم

تا نبینم بلندایِ آسمان را

دستها بر چشم می­گذارم

تا نبینم شوقِ سرخِ گُلها را

و دستها بر چشم می­گذارم

تا نبینم رسالت سبزِ درخت را

تا نبینم چراغِ زمین را

تا مثلِ فرشتۀ عدالت

نفرین کنم او را

که هیچ شمشیری نمی­بردش

هیچ توپی نمی­رسدش

هیچ بمبی درنمی­گیردش

 

با دیدگانی  پژمرده

و بازوانی خسته از ترازو و شمشیر

فقط نفرین می­کنم خداوند را

بر این حال که آفرید بشر را

و آفرید بیداد

نفرین میکنم خدا را

 

1/1/2017

ا- ماهان