زندگانیِ پاره پاره، زندگانی یی که اگر وصله ـ پینه اش نکنی از هم وا می ریزد، اینجور زندگانی را چگونه میشود جمعش کرد؟ شکسته بسته است و از سوراخهای جوال خودش، در تمام مسیر فرو می ریزد.
[محمود دولت آبادی]
با پاهامون رأی دادیم. دو تا هم قرض کردیم، چهار نعل. بجای موندن و ساختن، رفتن و باختن رو صرف کردیم. «ماندن» و «ساختن» افعال سنگ قلاب کنی هستن در فارسی: «ماندن» هم ایستا بودنه، هم ایستادگی؛ «ساختن» هم سازشه، هم سازندهگی. در حالیکه، «رفتن» و «باختن» اغلب مترادف هم ان.
بیزار از فقهِ خشونت، به فیزیکِ قدرت پناه برده ایم. پشت به جغرافیایِ عقب افتادگی، به تاریخِِ عظمت دل خوش کرده ایم. مقهورِ اقتصادِ خسیس، ما به سیاست بند می کنیم. غافل از هندسهِ امکان، حسابِ هم پاک می کنیم.
❊❊❊
تلفن زنگ می زنه. «جان»ه. می پرسه، «حاضری کوارتر دیگه طبیعی درس بدی؟» با خوشحالی جواب می دم، «حتماً! چرا که نه؟»
نوشتارتان بکر است و ناب؛ یک دونه از اون علامتهای خوشامدگویی را هم هرچه فشار دادیم بیشتر از یک شماره نینداخت که حقّتان بیشتر بود، بماند.........و اما..... حالا ببینیم شما با "طبیعی" اینها چه میکنید......آناتومی شکم را وصل کنید به گرسنگان آفریقا...عضلات دست را با دستان مسلح رزمندگان چه میدونم فلسطینی یا کاتولیکای ایرلند و اینجور صحبتا تشریح کنین.....اگر هم که صحبت از کرم ساقهخوار و انگلها خواست بشود، موضوع بانکها و شرکتهای چن ملیتی و این چیزا....توی اینهمه دانشمند زیستشناس و بیولوژیست و این صحبتا هم یکی رو گیر بیارین که توی سال ۱۹۵۳ یه کاری کرده باشه که دیگه نونمون حسابی توی روغنه...اگر دست به دست هم بدیم خواهیم تونست که به اینام یاد بدیم که با پاهاشون رأی بدن....چه بسا که ببینیم اون روزی رو که اینام "غافل از هندسه امکان، حساب همدیگه رو پاک بکنن"......کی گفته که فقط ماها باید زندگیهامون پارهپاره باشه.....فکر نمیکنم پیدا کردن افعال "سنگقلابکن" توی زبون اینام کار زیاد سختی باشه.......نوبتی هم که باشه دیگه یواش یواش نوبت ایناس...
دوست عزیز، از لطف شما ممنونم.
لُب مطلب من اینه که در این دوره و زمونه وقتش رسیده که مسئولیت ناکامی هامونو – چه در ۱۸۱۳، چه در ۱۸۲۸، چه در ۱۹۴۱، چه در ۱۹۵۳ – بعهده بگیریم. از خودمون بپرسیم، چرا در ۱۹۰۶ و ۱۹۷۹ انتظاراتمون برآورده نشدن؟ انتظاراتمون بی مورد و بی موقع بودن، یا اینکه ما بلد نبودیم چطوری اونا رو بنتبجه دلخواهمون برسونیم؟ بدخواهی و بدیگران حواله دادن دردی رو دوا نمیکنه، هر چند که مسکن و مخدر باشه.
کاملا صحیح میفرمایید. بنده هم بیصبرانه منتظرم که مبحث شیرین قاجار- پهلوی بزودی در این سایت هم براه بیفتد :)
تنها قدری تامل لازمست....دیروزود دارد، سوختوسوز ندارد...