تحصیلکردگان ایرانی خود را به خریت زده اند و یا بدتر بدون آنکه بدانند سینه زنی ارتجاع را میکنند. ریشه بهانۀ اسرائیل ستیزی در سیاست ایران تهمت ها و دروغ پردازی یک آخوند ضحاک صفت شرور  به نام خمینی بود که شما در 2016 هنوز تکرار میکنید.  هدف مخترع دشمنی با اسرائیل و یهود ستیزی و بهایی ستیزی هیستریک چیزی جز جنگ علیه همه مظاهر تمدن و دموکراسی نبود. کینه ای که ریشه اش به قهرمان درک واصل شدۀ ارتجاع فضله نوری میرسد.   چپی های ورشکستۀ مکتب این ضحاک در همین تارنما بعد از این همه بدبختی هنوز مثل او بهاییگری را با یهودیت مساوی قرار داده که آنها را مزدور جلوه دهند («آقایان باید توجه فرمایند که بسیاری از پست های حساس به دست این فرقه {بهائیت} است که حقیقتا عمال اسرائیل هستند»).

 

اصلاحات ارضی را از هر زاویه ای بنگریم به درآمد مفت جامعه آخوند در ایران که به  املاک موقوفه متکی بودند صدمه بزرگی بود که ریشه بلواهای آخوندیست. این هم نگری به تاریخ و ریشه این حماقت:

تلگراف خمینی به شاه ۱۷ مهر ۱۳۴۱

«حضور مبارک اعلیحضرت همایونی

پس از اهداء تحیت و دعا، به طوری که در روزنامه ها منتشر است، دولت در انجمن‌های  ایالتی و ولایتی اسلام را در رای دهندگان و منتخبین شرط نکرده و به زنها حق رای داده است و این امر موجب نگرانی علماء اعلام و سایر طبقات مسلمین است.

بر خاطر همایونی مکشوف است که صلاح مملکت در حفظ احکام دین مبین اسلام و آرامش قلوب است.

مستدعی است امر فرمائید مطالبی را که مخالف دیانت مقدسه و مذهب رسمی مملکت است از برنامه‌های دولتی و حزبی حذف نمایند تا موجب دعاگوئی ملت مسلمان شود.

الداعی روح الله الموسوی»

نطق خمینی در 13 خرداد 42 در قم و استفاده از اسرائیل ستیزی و بهایی ستیزی در تجدد ستیزی. حالا اسرائیل چه ربطی به حقوق آزادی زنان ایرانی دارد معلوم نیست. آزادی زن یعنی بهاییگری:

«اسرائیل نمی خواهد دراین مملکت دانشمند باشد، اسرائیل نمی خواهد در این مملکت قرآن باشد؛ اسرائیل نمی خواهد دراین مملکت علمای دین باشند؛ اسرائیل نمی خواهد در این مملکت احکام اسلام باشد . اسرائیل به دعوت عمال سیاه خود، مدرسه (فیضیه قم و طالبیه تبریز) را کوبید. ما را می کوبند، شما ملت را می کوبند. می خواهد اقتصاد شما را قبضه کند؛ می خواهد زراعت و تجارت شما را از بین ببرد؛ می خواهد در این مملکت ، دارای ثروتی نباشد، ثروتها را تصاحب کند به دست عمال خود. این چیزهایی که مانع هستند، چیزهایی که سد راه هستند، این سدها را می شکند؛ قرآن سد راه است، باید شکسته شود ؛ روحانیت سد راه است ، باید شکسته شود ؛ مدرسه فیضیه سد راه است، باید خراب شود ؛ طلاب علوم دینیه ممکن است بعدها سد راه بشوند، باید از پشت بام بیفتند، باید سر و دست آنها شکسته شود برای اینکه اسرائیل به منافع خودش برسد ؛ دولت ما به تبعیت اسرائیل به ما اهانت می کند.»

...

«یک حقایقی در کار است، من باز سرم دارد درد می گیرد؛ یک حقایقی در کار است . شما آقایان در تقویم دو سال پیش از این یا سه سال پیش از این بهایی ها مراجعه کنید؛ در آنجا می نویسد: تساوی حقوق زن و مرد، رای عبدالبهاء است؛ آقایان از او تبعیت می کنند. آقای شاه هم نفهمیده می رود بالای آنجا، می گوید: تساوی حقوق زن و مرد. آقا! این را به تو تزریق کردند که بگویند بهایی هستی، که من بگویم کافر است؛ بیرونت کنند. نکن اینطور، بدبخت! نکن اینطور. تعلیم اجباری عمومی نظامی کردن زن، رأی عبدالبهاء است. آقا تقویمش موجود است، ببینید! شاه ندیده این را ؟ اگر ندیده مؤاخذه کند از آنهایی که دیده اند و به این بیچاره تزریق کرده اند اینها را بگو. والله، من شنیده ام که سازمان امنیت در نظر دارد شاه را از نظر مردم بیندازد تا بیرونش کنند و لهذا مطالب را معلوم نیست به او برسانند. »

و دیگر هذیون های فاشیستی:

«حالا دست دراز کرده اند به قران و نوامیس مسلمین . استان های این کشور را که باید مسلمانان حفظ و اداره نمایند . اینها می خواستند با تصویب لایحه های انجمن های ایالتی و ولایتی و الغای شرط اسلام از رای دهنده و انتخاب شونده ؛ مقدرات مسلمین را به دست غیر مسلمانان مانند یهودیهای بهائی بسپارند. اگر استان های این کشور به دست غیر مسلمان بیفتد چه بسا ممکن است از حلقوم خبیث آنان صدایی غیر از اسلام شنیده شود و آن روز است که خطرهای بزرگی متوجه می شود ؛ نه تنها اسلام و قرآن حفظ نخواهد شد ؛ بلکه تمام حیثیات شما خواهد رفت . اقتصادیات ؛ بازار ؛ ذخایر مملکت ؛ همه و همه خواهد رفت . ای مومنین بیدار باشید . اجانب به فکر از بین بردن ایران و کشور مسلمین افتاده اند . جز قرآن مانعی نمی بینند ... مردم را متوجه کنید تا به دولت بگویند : ما حاضر نیستیم استان های این کشور تحت تصرف بهائی نماهای یهود در آید . آگاه باشید خطر بزرگ و تکلیف مهم است . قرآن و دیانت اسلام بر مردم حقها دارد.»