کاریکلماتور (۲)


*هیچ وقت لالأی نمی‌‌خوانم، چون میترسم قلبم به خواب رود
*پس از مرگم شمارش منفی‌ آغاز میشود
*وصیت کرده‌ام اگر در زمستان مردم کفن چند لایه تنم کنند
*برای اینکه روی عزرایل را کم کنم خودکشی‌ کردم
*آنقدر خوابش سنگین بود که تختش شکست
*برای اینکه بتوانم نازش را بکشم ترازو خریدم
*خط شکسته را تا گردن گچ گرفتند
*کدو تنبل همیشه از تک ماده استفاده می‌کند
*حرف اخرم را گذشته‌ام تا در گوش عزرایل زمزمه کنم
*هر وقت کبکم خروس میخواند دچار بحران هویت میشوم
*سکوت گورستان واژه‌ها ست
*کویر با خواب باران هم دلخوش است
*سر به بیابان که میگذارم تشنه‌ام میشود
*درس همبستگی‌ را مدیون زنجیرم
*با مرگ ساقی‌ میگساری را کنار نهادم
*پائیز را زیر آوار برگ‌ها یافتم
*از خود که میگذارم، تازه به او میرسم
*آدم کله شق نمی‌تواند سر به سر کسی‌ بگذارد
*تصویر تنهأیم را در قاب اتاقم به بند کشیدم
*قلبم به وسعت تمامی‌ زنان زیبای دنیاست
*جسد تصویرم را در قعر آینه یافتم
*به هیچ وجه سر به سر آدم سر شکسته نمیگذارم
*فواره به وازه بلند پروازی معنا می‌‌بخشد