خدیجه اَفضل وزیری (۱۲۶۸ ـ ۱۳۵۹؛ فعال حقوق زنان و روزنامهنگار ایرانی) از فعالیت های مادرش، بی بی خانم استرآبادی (بیبیخانم استرآبادی یا بیبیفاطمه استرآبادی از نویسندگان دوران مشروطه است. او در روزنامههای حبل المتین، تمدن و نشریه مجلس مقاله مینوشت. بیشتر مقالات او در دفاع از آموزش دختران است. او اولین دبستان دختران را بنیان گذاشت) می گوید:
در پائیزِ ۱۲۸۵ خورشیدی ، یکی از روحانیون در شاهزاده عبدالعظیم سر منبر رفت و فریاد زد:
برآن مملکت باید گریست که در آن دبستان دوشیزگان باز شده است...و مردم هم زار زار گریستند.
در محلۀ خود ما آقای سیدعلی شوشتری ورقه ای چاپ کرد که عنوانَش از این قرار بود:
این دبستان دوشیزگان که بی بی خانم افتتاح کرده است، این زن مفاسدِ دینیه دارد، در منزلَش تار می زنند و اجتماع هنرمندان است.
این تکفیرنامۀ مادرم را دمِ واگن های اسبی، ورقه ای یکشاهی می فروختند.
در همان اوقات اوباش محل را هم تحریک می کردند تا بریزند و مدرسه را غارت کنند و به هم بزنند. این صحبت ها به گوش مادرم رسید و بلند شد و رفت به وزارت معارف؛ وزیر معارف وقت مخبرالسلطنه هدایت (از رجال عصر قاجار و پهلوی، و در مقاطع مختلف متصدی مناصب مختلفی از جمله حکومت آذربایجان و فارس، نمایندگی مجلس در صدر مشروطه، وزارت علوم، وزارت فواید عامه، وزارت عدلیه، ریاست دیوان تمیز و بالاخره نخستوزیر ایران در دوره رضاشاه پهلوی) بود.
بی بی عرض حال خود را داد و روبروی وزیر نشست و گفت:
ـ آمده ام دادخواهی، مگر کاری خلاف شرع کرده ام؟ مدرسه باز کرده ام تا دختران باسواد شوند. چرا باید سیدعلی شوشتری بخواهد مدرسه را به هم بریزد؟
وزیر معارف گفت:
ـ از من کاری ساخته نیست.
مادرم گفت: زنی لَچَک بسرم و از مدرسه ام دفاع می کنم، چگونه است که وزیر این مملکت هستید و نمی توانید آن را اداره کنید؟
وزیر گفت: نه، با روحانی نمی توانم در بیفتم. ولی شما یک کار می توانید بکنید.
مادرم پرسید: چه کار؟
او گفت: شما روی تابلو مدرسه بنویسید: در این دبستان دختر از چهار تا شش سال پذیرفته می شود و بزرگترها را هم از مدرسه اخراج کنید، زیرا آقای سیدعلی شوشتری گفته اند: دوشیزه به معنی باکره است و باکره شهوت انگیز!
***
منبع: کتاب زنان پیشگام ایرانی؛ افضل وزیری دختر بی بی خانم استرآبادی، ص ۲۷ـ.-۲۶.
I don't get it?
من هم نگرفتم. شراب جان با سپاس برای اشتراک این مطلب آموزنده، مخبر السلطنه که حرفهای سید را تائید کرده و گفته کاری نمیتواند بکند. اگر دولتمردان ایران آن موقع که قدرت دستشان بود کمی جربزه داشتند که جلوی زورگوئی و جهل پراکنی آخوند را بگیرند کار به اینجا نمیکشید. در این میان ارادت ما به بی بی خانم استرآبادی افزون گشت.
دیوانه جان، مرحوم مخبرالسلطنه برای اینکه آن آخوند بهانهای نداشته باشد؛ یکی از جملاتِ آن شیخ (جملهٔ ـ دوشیزه به معنی باکره است و باکره شهوت انگیز ـ از سیدعلی شوشتری است، آخوند شوشتری میخواسته با این حرکت هم مردم را بر علیهٔ یادگیری علم و دانش برای نسوان بشوراند و هم اعتبارِ این زنان را به خاطر بکار بردن کلمهٔ دوشیزه به زیرِ پرسش بَرَد) را بر علیهٔ خودش استفاده میکند تا مدرسه برای دختران باز بماند، و اینگونه نیز رُخ داد.
RedWine جان، عدم تسلط به "فارسی نوشتن" شما را به حساب بزرگ شدن احتمالی شما در خارج از ایران میگذارم. استفاده شما از پرانتز کاملا نادرست است چه در متن، چه در جوابیه. مطلبتان هم هنوز معنی نمیدهد حتا با توضیحی که دادید
پناه بر خدا... به حّقِ چیزهای نشنیده...! تمامی این مطالبِ گفته شده از روی کتابِ زنان پیشگام ایرانی است که قبلاً بنده آنرا ذکر کردم و هیچ نکتهای را از آن کم و زیاد نکردم، اینها چه ربطی به فارسی نوشتنِ من دارد؟!
تقصیرِ این بندهٔ حقیرِ شمیران زاده نیست اگر کسی این متن را متوّجه نمیشود، با خواندنِ کتاب به قضاوتِ اشتباهِ خود پی میبرید.
دوست عزیز Redwine این مشکل در اغلب نوشتههای شما هست، به این نوشته خودت نگاه کن:
شاهزاده مَلک قاسم میرزا اوّلین کسی بود که از خودَش عکس گرفت:
به علّت سفرِ او به اُروپا و تحصیل در فرانسه؛ در روزگاری که اختراع دوربین عکاّسی موضوع بحثِ روز بود و مُراوده با اروپائیان در ایران و توجهّی که به دانشها و فرهنگ نوین داشت؛ میتوان حَتم و یقین کرد که شاهزاده ملک قاسم میرزا نخستین ایرانی، پس از ژول ریشار (به گفتهای اوّلین شخص خارجی که در ایران عکس برداری کرده است) یا همزمان با او (و شاید هم پیش از ریشارخان) است که دوربین عکاّسی در اختیار داشته و نخستین عکس برداری به شیوه داگرئوتیپ (نخستین روش موّفق در ثبت عکس های دائمی و استفادهٔ تجاری از عکاّسی است) و سپس کلدیون را در ایران انجام داده است.
بلی، متوّجه هستم.
با سپاس از توّجه و نظرِ شما.