آمریکای مادر فتنه و فساد را ول کن. می ماند امالقراء اسلام و دیگر کشورها. دیگر کشورها را هم ول کن، آن ها هم بر حق نیستند. می ماند، تنها، ام القراء اسلام! در این گرانیگاه ِ جهان است که خبرها رخ می دهند و واقعیت ها انتشار بیرونی پیدا می کنند و تفسیر ِ درست و اخلاقی ی خبرها انجام می پذیرد. اگر شما این اصل را نپذیرید، یک جای کار شما اشکال دارد: یا اهل فتنه هستید یا فریب خورده. چه بخواهیم بپذیریم و چه نپذیریم، واقعیت این است که برخی واقعیت ها از راه شهودی و برخی دیگر از راه کنترل و دیدبانی ی سربازان ِ گمنام آن وزارتخانه ی باآبرو کشف می شوند. در نبردی که میان اسلام و کفر جهانی به پا است، خبرگزاری اسلام نمی تواند منبع های آگاهی های خود را رو کند. ولی اهل بصیرت باشنیدن خبر در می یابند آیا خبر شهودی است و از راه شهود به دست آمده است یا کار براداران و سربازان گمنام ِ آن وزراتخانه ی باآبرو است. این داستان ِ گم و گور شدن ِ هواپیمای شرکت ِهواپیمایی ی مالزی هم از آن رویدادهایی است که سر تا ته جریان اَش برای برخی برادران رو شده و دیگر نکته ی پنهانی ندارد. آدم عاقل را هم همان یک اشاره ی برادران بس است. من به دلیل های امنیتی نمی توانم به شما بگویم که کاسه ی زیر نیم کاسه ی آمریکا در آن ماجرا کجاست و آن سر به نیست کردن چه گونه انجام گرفته است. اگر دهان باز کنم، احتمال دارد آمریکا به برخی منبع های خبر رسانی ی اسلام ِعزیز پی ببرد و بر آن شود که به نیروهای اسلام ضربه بزند. هیچ عاقلی چنین کار نمی کند و منبع های خود را لو نمی دهد. باور کنید دیگر دوران جنگ ایران و عراق نیست که صدام حسین می گفت رفتم فلان گوشه از خاک ایران را بمب باران کردم و سالم برگشتم و هیچ چیزی هم روی نداد و آنگاه فرماندهان ِ پاسداران و امام جمعه ها به اعتراض بر می خواستند و به صدام می گفتند: ای نادان! خیال کردی زدی، بدبخت!؟ تو زدی ده کیلومتر آنورتر و صدام هم می آمد کار را تمام می کرد! اکنون که وضع با گذشته فرق کرده و ما دارای مدیریت شده ایم و نماینده گان مجلسمان همه "عاکسفوردی" اند، این خود شما هستید که باید از گفته ی اندیشمندانه ی برادر نقوی مجلس نشین دریابید چرا آمریکا هواپیمای مسافربری ی یک کشور اسلامی را دزدیده و سر به نیست کرده است. آمریکا با این کار اَش می کوشد که سرپوشی به پیش رفت های ام القراء اسلام بگذارد و دستآوردهای بزرگ ِ ما را در زمینه های گرانتر شدن ِ هرروزه ی کالاها و بالاتر رفتن هر روزه ی هزینه های زنده گی ی مردم ایران کم اهمیت جلوه دهد. قیمت ها برای چه هر دم در ایران بالا می رود؟ برای این که یک لنگه چرخ در اقتصاد ایران هنوز در کار است. خب، اگر چرخ اقتصاد خیلی خرکی می چرخد، آن بحث دیگری است. اگر آقای دکتر - پرفسور نقوی ی مجلس نشین هم به جای بحث درباره ی گرفتاری های مردم به هواپیمای گُم و گورشده ی مالزی می پردازد، آن هم بحثی است جداگانه. ولی واقعیت این است که باید چرخی باشد که بچرخد. لاکن اگر نباشد چرخ و لاکن اگر نباشد خر (اقتصاد)، پس قیمت ها از چرخه اقتصاد بیرون می شوند. از این ها گذشته، آلوده گی هوای ایران هم نشانگر ِ چرخیدن ِ چرخ ِ اقتصاد (خر) است. همین که تهران و اهواز و اراک آلوده ترین هوا را در جهان دارند خود یک رکورد ِ چشم کور کن است و نشان می دهد که به کوری ی چشم آمریکا دود مازت از لوله های دودکش های کارخانه های ایران در هوا جریان دارد. ما آلوده می کنیم، پس هستیم! نگاه ریزبینانه جناب برادر دکتر پرفسور نقوی در نقد هواپیما دزدی آمریکا اشاره ای درست به این پیشرفت هایی دارد که خشم آمریکا را برآورده است. البته دوست من، آقای "سمنوپور"، دلیل های دیگری هم برای سر به نیست کردن ِ هواپیمای خط ِ هوایی ی مالزی دارد. او این دزدی را واکنش آمریکا به هوا شدن پیروزمندانه ی ماکت ِ هواپیمای جنگنده - رزمنده ی قاهر ٣١٣ نسبت می دهد. ولی من به شهودی بودن منبع ِ تحلیل "سمنوپور" ایمان ندارم و تصمیم دارم چشم به راه کشف های آینده ی نماینده گان اسلام بمانم. این که می گویم، آن رفیق بدخوی من، "آقای بیخیال" می گوید:"نه، جانم! شما خوابید. آن آقای نماینده ی مغول ها تنها می خواست بگوید که مغول ها هنوز در ایران بر سر ِ کارند و هنوز بی شرمانه در کار چپاول دارایی های مردم و ربط دادن بی ربط ها به همدیگر. اگر یارو کمی آبرو می داشت، به جای آن یاوه گویی ها به احترام خانواده های داغدار آن دو ایرانی ی قربانی ی سرنگون شدن هواپیمای خط هوایی ی مالزی سکوت پیشه می کرد. دلداری دادن پیشکش اَش". پ. مهرکوهی
١٢/٠٣ - ٢٠١٤
نظرات