دفاع جانانه آیت الله خمینی از خیانت در امانت
ممکن است عده ای فکر کنند این حرف مؤید ثابتی که اگر امام زمان بیاید مورد مخالفت آیت الله خمینی و یارانش واقع می شود و او را چون پدر و جدش شهید خواهند کرد زیاده روی است و ناشی از ذهن وقاد آن مرحوم. نه، این طور نیست. (رجوع کنید به: یا صاحب الزمان به ظهورت مکن شتاب) آیت الله خمینی در چند سخنرانی تلویحاً همه مخالفان بالقوه با ولایت فقیه از جمله امام زمان را تهدید کرده بود که اگر در خدمت انقلاب اسلامی و ولایت فقیه نباشد، کارشان خراب است!
بفرمایید با هم نگاهی بیاندازیم به فرمایشات آیت الله خمینی در سی ام مهر 1358، به نقل از صحیفۀ امام، جلد 10، صفحات 306 – 317:
اصل این سخنرانی در دفاع از ولایت فقیه است و حمله به کسانی که با اصل ولایت فقیه و آوردن آن در قانون اساسی که در آن زمان – با سوء استفاده خبرگان و روحانیان از وکالت باطل شده – توسط مجلس خبرگان نوشته می شد مخالف بودند.
ابتدا اجازه بدهید شمه ای از تاریخچه مجلس خبرگان را خدمتتان عرض کنم. آیت الله خمینی در هنگام ظهور در ایران و بعد از آن که فرمودند «هیچ» احساسی نسبت به ایران و بازگشت به ایران ندارند، هنگام حضور در گورستان بهشت زهرا وعده دادند که «مجلس مؤسسان» تشکیل خواهد شد. این که اولین حضور وی بعد از پانزده سال در یک گورستان بود، خود ممکن است موضوع جالبی باشد و نشان دهنده آینده ای که حضرتشان برای ایران می خواستند، که البته به آن رسیدند و الان مورد بحث نیست – ولی در آن گورستان وعده مجلس موسسان دادند، البته ابتدا به جای مجلس موسسان گفتند «سنا»، بعد کسی از پشت سرش گفت مؤسسان، و او تکرار کرد مؤسسان (حتماً فیلم آن موجود است، اگر سانسور اسلامی نشده باشد). بعد شاهد بودیم که او واقعاً قصد تشکیل مجلس «سنا» داشت که هیات اسلامی آن همان «خبرگان» روحانیان باشد.
به هر حال چند ماهی بعد وقتی حرف تشکیل مؤسسان جدی شد، آیت الله خمینی گفت مجلس خبرگان تشکیل شود و بار دیگر چون قبل از انقلاب «چو فرمان یزدان چو فرمان امام» شد و خبرگان جای مؤسسان را گرفت. بنابراین مجلسی تشکیل شد از «خبرگان» اسلام که قرار بود پیش نویس تهیه شده قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران را بررسی و تایید نموده به همه پرسی شهروندان بگذارند.
در تعرفه انتخابات مجلس خبرگان آمده بود که این مجلس ظرف مدت سی روز پیش نویس قانون اساسی را بررسی و آن را برای همه پرسی آماده خواهد کرد.
به عبارت حقوقی مردم به خبرگان وکالت دادند که ظرف مدت سی روز پیش نویس تهیه شده قانون اساسی را بررسی و برای همه پرسی آماده کند.
اما اعضای خبرگان – با تایید آیت الله خمینی – در این وکالت دو خیانت کردند: یکی از مدت تعیین شده سی روز تجاوز کردند و وکالت خود را من غیر حق تسری دادند به قریب 3 ماه، بدون پرسش از موکلین، و دو دیگر این که متن پیش نویس قانون اساسی را دور انداختند و قانون جدیدی نوشتند که بر اساس «ولایت فقیه» بود.
این درست مثل این می ماند که شما به یک روحانی وکالت بدهید که مثلاً ظرف مدت 30 روز خانه شما را به فروش برساند و آن وکیل – با خیانت در وکالت شما – خانه دیگران را بعد از 90 روز به خودش منتقل کند و زن شما را طلاق داده به عقد خویش درآورد. این عیناً کاری بود که آیت الله خمینی و یارانش در مجلس خبرگان کردند!
باری، سخنان روز سی ام مهر 1358 در واکنش به تلاشهایی است که عده ای – به ویژه عباس امیر انتظام معاون نخست وزیر (بازرگان) در امور انقلاب و با تأیید عده زیادی از اعضای شورای انقلاب و دولت موقت – با درک این واقعیت که اعمال مجلس خبرگان سوء استفاده از وکالت مردم است – قصد انحلال مجلس خبرگان را داشتند که جزئیات آن را در جای دیگری شرح داده ام، و آن مرد هنوز بهای آن جسارت در اعلام خیانت روحانیان و آیت الله خمینی سردسته آنان را می پردازد.
آیت الله خمینی در این سخنرانی با حمله به کسانی که با توجه به غیر شرعی بودن، غیر قانونی بودن، و غیر اخلاقی بودن ادامه مجلس خبرگان قصد انحلال آن را داشتند، باعصبانیت در دفاع از خیانت روحانیان و خبرگان به وکالت و امانت مردم گفت:
«به صورتهای مختلف با اسلام مخالفت می کنند. در مجلس خبرگان به مجرد این که صحبت ولایت فقیه شد، شروع کردند به مخالفت. حتی در آخر این اخیراً، در همین دو روز – سه روز پیش از این، در یکی از مجالسشان این منحرفین، اینهایی که از اسلام هیچ اطلاع ندارند، اینهایی که مخالف اسلام هستند، در مجلسشان گفتند که این مجلس خبرگان باید منحل شود! و دیگران هم دست زدند برای آن یا تظاهر کردند. اینها از مجلس خبرگان می ترسند، برای این که مجلس خبرگان می خواهد ولایت فقیه را اثبات کنند. مجلس خبرگان می خواهند تصویب کنند آن چیزی را که خدای تبارک و تعالی فرموده است، و اینها از او می ترسند. اینها خیال می کنند که اگر چنانچه ولایت فقیه پیش بیاید، قضیه قلدری پیش می آید و دیکتاتوری پیش می آید. در صورتی که در اسلام این حرفها نیست. خیر، اینها حرف می زنند….»
الحمدالله روشن شد که خداوند تبارک و تعالی قصد اصلی شان از اسلام قضیه ولایت فقیه آیت الله خمینی بوده، و پیامبر و خلفا و ائمه و… اجزایی بی اهمیت و آلت فعلی بوده اند که راه را برای قدرت آیت الله خمینی و ولایت فقیه او هموار کنند.
و خوشبختانه بعد از سی و چند سال روشن شد که حق با آیت الله خمینی بوده و ولایت فقیه نه به دیکتاتوری انجامید نه به آدم کشی، نه به دزدی اموال عمومی و بیت المال، نه به تاسیس و اداره فاحشه خانه های اسلامی، نه به ترور مخالفان و دگراندیشان، و نه به «دشمن یابی» و پارانویای ملی! خدا را شکر که بوی مفرح ولایت فقیه سراسر جهان را برداشته.
برگردیم سر حرف اصلی مان که چطور آیت الله خمینی در ادامه همین سخنان تلویحاً امام زمان را تهدید و از ظهور در ایران بیمناک می سازد :
«قضیه ولایت فقیه یک چیزی نیست که مجلس خبرگان ایجاد کرده باشد، ولایت فقیه یک چیزی است که خدای تبارک و تعالی درست کرده. همان ولایت رسول الله هست. و اینها از ولایت رسول الله هم می ترسند! شما بدانید که اگر امام زمان – سلام الله علیه – حالا بیاید، باز این قلمها مخالف اند با او، و آنها هم بدانند که قلمهای آنها نمی تواند نمی تواند مسیر ملت را منحرف کند…»!
چه شد؟ جمله معترضه قلمها چه بود؟ قلمها با چه مخالفند؟ یابا که مخالفند؟ با ولایت فقیه که «خدای تبارک و تعالی درست کرده» برای آیت الله خمینی؟ یا با «امام زمان – سلام الله علیه»؟ که اگر «حالا بیاید»؟ بله؟ بعله! در واقع آیت الله خمینی با زبان بی زبانی برای امام زمان هم خط و نشان کشید که مبادا بی موقع ظهور کند و کار انقلاب اسلامی و تعبیه ولایت فقیه که «خدای تبارک و تعالی» برای او «درست کرده» بر هم بخورد.
فکر نمی کنید مؤید ثابتی احتمالاً بعد از همین سخنرانی است که آن ترجیع بند را سروده و به امام زمان هشدار داده که اگر هم قصد ظهور دارد در «ولایت» دیگری ظهور کند که از تصادم آن با «ولایت فقیه» که حتماً به «مهدی امریکایی اعدام باید گردد!» می انجامید خودداری کند، زیرا امام زمان دیگر در ایران جایی ندارد و آیت الله خمینی جای او را گرفته؟
ان شاء الله به این موضوع باز هم بر می گردیم.
نظرات