توی تنهایی وغربت
من و دل..عادتمونه
توی فصل سرد موندن
بی صدا تنها بمونیم...
میون هر چه غریبست
غربت ما چه غریبِ
سایه ها با ما غریبه
وقتی خورشید نمی خنده
توی آسمون آبی
دل آسمون گرفته
آخه... رنگ پرواز پرنده
تو غروب آسمونا
شده، ..رنگ کوچ غربت ما...
وقتی دل
خسته شده از هر چه غریبست
همسفر شد
با من و غریبیِ من
از گذشته ها گذشتیم
لحظه ، لحظه
توی هر لحظه شکستیم
به غریبی تن ندادیم
همه کوچه ها رو گشتیم
ته کوچه های پاییز
ما رسیدیم
به غروب سرد چشمات
که پر از غربت ما بود
ما همونجا
پونه های عاشقی رو
توی ایون زمستون جا گذاشتیم..
تو غروب سرد چشمات
ما شکستیم
مثل ساقه های گندم
تو عبور تلخ پاییز
به غریبی تن ندادیم
همه کوچه ها رو گشتیم
توی کوچه های وحشت
وقتی از صدا گذشتیم
به سکوت شب رسیدیم
همه جا تاریک و بی رنگ
به شب آخر رسیدیم...
ما شکستیم و شکستیم و شکستیم
بی صدا ، اما غریبه
بخدا نازنینم
به غریبی تن ندادیم
همه کوچه ها رو گشتیم
مثل یک غروب پاییز
توی فصل سرد موندن
بی صدا، تنهای تنها
چه غریبانه
شک...س..تیم
amoo darvish
نظرات