آخر هفته شلوغ و پر از تلفنی بود. فک و فامیل از سراسر آمریکا و کانادا زنگ میزدند و خبر از تغییر رژیم در شرف وقوع و فرارسیدن دمکراسی در ایران را میدادند.

"آقای پرزیدنت ترامپ فرمودند که این رژیم باید برود. آقای ژنرال ماتیس هم که دل خونی از سپاه قدس بخاطر عملیات تروریستی اش در عراق دارند, آماده هستند که وارد عمل بشوند. دیگه این تو بمیری از اون تو بمیری ها نیست."

والله منهم که سالها همش به فک و فامیل میگفتم که تا ما یک اپوزیسیون متشکل در داخل و خارج نداشته باشیم کسی نمیاد به ما کمک کند, و ما باید کار خودمان را خودمان ولی با کمک دیگران انجام دهیم, دیگه جر و بحث را ول کردم و فقط میگفتم, بله حتما همین طوره که شما میفرمائید.

بعد از حمله به مجلس شورای اسلامی و قبرستان خمینی, تلویزیون های سلطنت طلب لوس آنجلسی حسابی هیجان زده شده بودند و میگفتند که دیگه کار تمومه و آخوند ها رفتنی هستند. آقای وزیر امور خارجه تیلرسون هم که فرمودند که بدنبال تغییر رژیم مسالمت آمیز هستند و کاملا آب پاکی را رو دست رژیم ریختند.

ولی این آخر هفته جریان وارد فاز جدیدی شد. گویا یکی از تلویزیون های ایرانی گفته بود که قرار است که آقای پرزیدنت ترامپ پول ملک و املاک ایرانیان مقیم خارج را که جمهوری اسلامی ۳۸ سال پیش غصب کرده را از طریق دادگاه های آمریکا به آنها باز گرداند.

"فرامرز جان, شما که سالیان سال است که در آمریکا زندگی میکنی و انگلیسی خوب بلدی و به قوانین اینجا وارد هستی, باید بما کمک کنی که لیست ملک و املاک مون را درست کنیم و به دادگاه بدهیم."

"حتما خاله جان. بغیر از خانه قلهک و ویلای نمک آبرود و باغ شهریار دیگه چی داشتین؟"

"یک قواره زمین دونبش هم در لواسان داشتیم که میگن بنیاد مستضعفین گرفته و مسجد ساخته."

"حالا قیمت این املاک چقدر هست؟"

"خیلی, هرکدومشون را شیرین ۱۰ میلیارد تومن میخرن. ولی خودت یک قیمتی بزن. دلار را هم ۳ هزار تومن حساب کن. کی به کیه!"

"چشم خاله جون, در اولین فرصت کارتون را راه میندازم."

اینجوری که بوش میاد, این آخرعمری منهم دلال معاملات ملکی شدم مثل آقای پرزیدنت ترامپ!