پروژه نو سازی و اصلاحات را به عنوان واکنش و پاسخی در برابر هجوم استعماری روسـیه تـزاری کلید زد. جدا از جنبه های مثبت اندیشه های اصلاحی خواهانه عباس میرزا، این برنامه ماهیت منفعلانه، عکس العملی و عملگرایانه داشت، و علاوه بر این، سایر نخبگان سیاسی قجری نیز به دلیل تهدید منافع و مطامع شخصی خود، به شدت مانع پیشبرد اصلاحات او شدند.
البته دولتمردان قجری و در راس آنها شخص فتحعلی شاه قاجار، تصور صحیحی از تمدن غرب نداشتند و به غیر از عباس میرزا و همراهانش که در ولیعهدنشین تبریز مستقر بودند، با آگاهی از تحولات تمدن غرب و تاثیرات مدرنیزاسیون در تحولات مختلف کشورهای همسایه از جمله روسیه و عثمانی و حتی مصر، به این نتیجه رسیدند کـه تنها رمز موفقیت ایران در برابر تهاجم ارتش روسیه، رونق بخشیدن به پیـشرفتهای عـلمی و فنی، سایر جنبههای زندگی جامعه ایرانی می باشد و لذا «اگر ایران بخواهد به زندگی خود ادامه دهد ناچار بـاید دسـت بـه یک سری اصلاحات و نوسازی بزند.»
ازاینرو به عنوان اولین اقدام عملی در راستای تحقق اهداف برنامه نوسازی ایران و همچنین توسل به نیروی سوم جهت تعدیل نفوذ انگلستان و روسیه در عرصه سیاسی و امنیتی ایران، کشور فرانسه به رهبری ناپلئون بناپارت مورد توجه عباس میرزا قرار گرفت و لذا هیأت هفتاد نفری بـه ریـاست ژنـرال «گاردان» برای نوسازی ساختاری و نظامی قشون ایران به سبک اروپایی و آموزش ساختن اسلحه و استحکامات و تـهیه نقشهها و کالکهای نظامی به ایران سفر نمودند.
البته در کنار جنبه های نظامی این هیئت، برنامه هایی نظیر ترجمه کتب و اعزام دانشجو به خارج و جلب صنعتگران اروپایی و رواج علوم و صنایع جدید در ایران و استخراج معادن نیز، دردستور کار سیاستهای نوسازی عباس میراز قرار گرفت. در خط دهی برنامه های نوسازی عباس میرزا نبایدنقش مـیرزا عیسی فراهانی مشهور به میرزا بزرگ و قائم مقام اول و نایب عباس میرزا را نادیده گرفت. تاریخ نگاران وی را به عنوان پیـشرو مـکتب اصـلاح و ترقی ایران می دانند.
نوسازی ارتش ایران به دلیل کارشکنی و مخالفت انگلستان و روسیه فرجام خوشی نداشت، اما کماکان نخبگان سیاسی ایران از طریق سفرنامه هایی نظیر ابـو طالب اصفهانی (مسیر طالبی)، عبد اللطیف شوشتری (تحفة العالم)، میرزا ابو الحسن خان ایلچی (حیرت نـامه) و سـفر نـامه میرزا صالح شیرازی؛ اطلاعات زیادی را از شیوه و سبک زندگی اروپائیان و مؤسسات علمی و صنعتی و وجود آزادی و حـکومت قـانون و پارلمان و«مشورت خانه» و تفکیک قوا و مشروطیت در اروپا کسب نمودند. اطلاعاتی که بعدها بنیانهای نظری مشروطیت را پایه گذاری نمود.
چندی در رابطه با ایشان بخوانید:
در کودکی بسیار مورد علاقه سلطان آقا محمد خان قاجار ـ سر سلسلهٔ قاجار بود که خود تعلیمات نظامی مخصوص را به او میآموخت.
عباس میرزا تلاش بسیار کرد تا به ارتش ایران نظم بخشد. او سعی کرد لباسهای متحدالشکل را در ارتش رواج دهد. همچنین سپاهیان را عادت نمود تا چکمه بپوشند. تصور غلط نظامیان و وابستگی آنها با آداب و عادات گذشته نیز سد راه تلاشهای اصلاحی وی بودند.
در ابتدا عباس میرزا با ژنرال گاردان قرار میگذارد تا هر سال جمعی از جوانان ایرانی برای تحصیل به پاریس بروند. وعده گاردان به نتیجه نمیرسد و وی به همراه همراهان خود عازم فرانسه میشود. پس از ورود سفیر انگلیس به ایران وی از اعزام جوانان ایرانی به لندن استقبال میکند. در سال ۱۲۲۶ قمری که ماموریت سفیر انگلیس به اتمام میرسد، وی همراه با دونفر ایرانی عازم کشور خود میشود. این دو ایرانی عبارت بودند از محمدکاظم فرزند نقاشباشی و حاجیبابا افشار، اولی به دنبال تحصیل در نقاشی بود و دومی تحصیل طب.
و یک حکایت:
حسنعلی میرزا شجاع السلطنه بدون اجازه فتحعلی شاه یزد را محاصره کرد. از آن سو فتحعلی شاه، عباس میرزا نایب السلطنه را برای فتح قله یزد و دستگیری عبدالرضا خان و شجاع السلطنه به یزد فرستاد. عباس میرزا پس از ورود به یزد و استقبال عبدالرضا خان حکومت را به سیف الدوله میرزا را به حکومت یزد منصوب کرد، اما شجاع السلطنه درست از محاصره یزد برنداشت.
این بار عباس میرزا از سوی فتحعلی شاه مامور فرونشاندن شورش شد، سرانجام شجاع السلطنه دست از محاصره برداشت و عباس میرزا بدون جنگ و خونریزی یزد و کرمان را به تصرف درآورد و عبدالرضا خان نیز با تمام بستگانش خود را تسلیم نمود. عباس میرزا او را به کرمان برد، اما پس از رفتن عباس میرزا، عبدالرضا خان از کرمان گریخت. و به امیر اسدالله خان عرب خزیمه حاکم قاین و طبس پناه برد و سرانجام با شفاعت او مورد بخشش عباس میرزا قرار گرفت.
عباس میرزا او را در ۱۲۴۹ قمری به تهران آورد. وی پس از مدتی زندانی شدن ـ کشته شد.
کُتُبِ تشیع و مشروطیت در ایران، تاریخ مـؤسسات تـمدنی جـدید در ایران و فکر آزادی و مقدمه نهضت مشروطیت ایران را بخوانید.
شراب عزیز
نیکو نوشتی دوست گرامی. عباس میرزا فرد متجددی بود که به اهمیت تجدد برای ایران به خوبی پی برده بود و اگر اشتباه نکنم برای فرزندانش معلم فرانسوی اختیار نموده بود.
مشکل قاجار این بود که ایران مذهب زده صفوی را به ارث برد و خود نیز تا حدی گرفتار آن شد. عقب افتادگی ایران اسلام زده از غرب در زمان قاجار به منصه ظهوررسید و شکستهائی که حاصل این عقب افتادگی قرون بود به نام آنها تمام شد. کوششهای افرادی چون عباس میرزا و خلف او محمد شاه نمی توانست این عقب افتادگی گسترده را تغییر چندان دهد. بخصوص که آخوندها نیز همچنان به شیادی و گستزش خرافات و مقاومت در برابر هرگونه تجدد و روشنگری ادامه میدادند.
عباس میرزا به قاجار, شاه عباس را میماند به صفویه... استثنایی بر قاعده...